کارشناس توسعه: در دوره احمدی نژاد در عمران و توسعه استان ها، هیچ راهبرد و برنامه یی نداشتیم

double-quot

تهران – جارپرس -«محمد کاظم محقق» کارشناس توسعه با اشاره به اقدام های دولت های نهم و دهم تاکید کرد در دوره احمدی نژاد در زمینه ی عمران و توسعه ی استان های کشور هیچ راهبرد و برنامه یی نداشتیم که یکی از نشانه های عملی نبود برنامه و هدف در توسعه ی استان ها، حذف سازمان برنامه بود.

کد خبر : 10582
تاریخ انتشار : چهارشنبه 31 تیر 1394 - 11:14
کارشناس توسعه: در دوره احمدی نژاد در عمران و توسعه استان ها، هیچ راهبرد و برنامه یی نداشتیم

 

 

 

 

به گزارش جارپرس به نقل از ایرنا ، نظام برنامه ریزی ایران در دولت های نهم و دهم مبتنی بر نظامِ بخشی نگر و مرکز محور بوده است و به علت اتخاذ راهبردهایی نظیر تصمیم گیری متمرکز و اجرای طرح های توسعه یی بدون توجه به ظرفیت های بالقوه در مناطق، برنامه ریزی در کشور طی سالیان گذشته با شکست مواجه شده است. تداوم این شیوه ی برنامه ریزی و اتخاذ این گونه راهبردها باعث به وجود آمدن شکاف عمیق منطقه یی در ایران شد. این تفاوت برخورداری و توسعه در قسمت هایی از کشور به حدی بوده است که بخش قابل توجهی از زیر ساخت ها، زمین های کشاورزی، منابع آب و سرمایه های انسانی بدون استفاده رها شده و جمعیت این نقاط سربار شهر های بزرگ کشور شد.

گروه پژوهش و تحلیل خبری ایرنا در گفت وگویی با «محمدکاظم محقق» به تحلیل و بررسی موضوع توسعه ی نامتوازن استان ها در دولت های نهم و دهم پرداخت و دیدگاه های وی را در این زمینه جویا شد.

محقق بر این باور است که مطالعات آمایش، بنیان توسعه ی منطقه یی است چنان که با برنامه ریزی آمایش و در نظر گرفتن ظرفیت اکولوژیک (بوم شناسی) استان ها، پراکنش جمعیت در کشور، متوازن خواهد شد و توسعه ی منطقه یی، توسعه ی ناحیه یی و استانی در پی خواهد داشت.

مشروح گفت وگوی ایرنا با محقق در ادامه آمده است:

***ایرنا : آیا در دولت های نهم و دهم، راهبرد توسعه و عمران استان های کشور برنامه محور بوده است؟ آیا این راهبرد با رویکرد علمی اتخاذ شده بود؟ ارزیابی پایانی چه بوده است؟

**محقق: در دوره ی احمدی نژاد ما در هیچ زمینه یی استراتژی و برنامه نداشتیم. یکی از نشانه های عملی نبود برنامه و هدف در توسعه ی استان ها مقوله ی حذف سازمان برنامه وبودجه بود.

از سال ۱۳۵۰ خورشیدی سازمان برنامه و بودجه ی استان ها شروع به کار کرد و بسیاری از فعالیت های طرح های عمرانی دولتی به این نهاد واگذار شد چنان که دفترهای برنامه و بودجه ی استان ها یک نوع همکاری هم با وزارت کشور داشتند. در دوره ی احمدی نژاد این دفترها منحل و هر اقدامی به سفرهای استانی و تصویب یک سری طرح ها موکول شد. به عنوان مثال در یک سفر استانی نیم ساعته ی احمدی نژاد ۳۰۰ طرح تصویب می شد اما این طرح ها با هیچ برنامه ریزی سازگاری نداشت. در نتیجه در عمل نمی توان گفت واقعا رویکرد علمی بوده یا این که سازمان اجرایی مناسب و برنامه ریزی و استراتژی داشته است.

***ایرنا: برخی از نظریه پردازان معتقدند برای توسعه ی یک استان مشارکت فراگیر شهروندان آن در طرح ریزی و اجرای برنامه ی توسعه، مسایل زیست محیطی و مولفه هایی نظیر فقرزدایی و محرومیت زدایی از مهمترین بایسته های توسعه است. نظر شما در این زمینه چیست؟ آیا به این مولفه ها در دولت های نهم و دهم توجه شده بود؟

**محقق: این حرف درست است اما ما نه به لحاظ حقوقی، نه به لحاظ اجرایی، زمینه ی واقعی مشارکت عملی مردم را نداشتیم ؛ یعنی یک سازمان حقوقی که مردم قادر باشند بیایند در آن چارچوب تصمیم گیری یا مشارکت داشته باشند وجود نداشت. این امر به نظام بخشی نگر و مرکز محور بر می گردد.

از دهه ی ۱۳۳۰ برنامه ریزی در ایران شروع شد چنان که از بسیاری کشورهای منطقه و حتی کشورهای دنیا در این زمینه به لحاظ نظری و به لحاظ سازمانی خیلی جلوتر بودیم. به لحاظ واقعی و عملیاتی حتی در سال های قبل از دوره ی احمدی نژاد خیلی سعی شد به شاخص های طرح شده نزدیک شویم اما در دوره ی احمدی نژاد همه ی اقدام ها متوقف شد.

اگر بخواهیم مشارکت مردم را در توسعه ی استان ها مبنا قرار دهیم باید همانطور که ما مجلس شورای اسلامی در سطح ملی داریم مجلسی هم در سطح استان ها داشته باشیم.

***ایرنا: صاحبنظران علمی براین باورند که برای توسعه ی متوازن استان ها وجود اتاق های فکری که نقش واحدهای تحقیق و توسعه را در دفاتر مختلف برنامه ریزی استان ها ایفا کند ضروری است. آیا در دولت های نهم و دهم اقداماتی در جهت نهادی شدن اینگونه اتاق ها انجام شده بود؟

**محقق: سازمان برنامه و بودجه ی استان ها می تواند مترادف با اتاق فکر باشد زیرا سازمان برنامه و بودجه ی استان ها «بخشی» فکر نمی کنند و در چارچوب اهداف ملی کار می کنند. از این رو می توانند اتاق فکر باشند.

من اتاق فکر را یک تلفیقی می دانم از نمایندگان یا دفاتر سازمان برنامه و بودجه ی استان ها که می تواند دبیری آن نهاد مردمی محلی باشد؛ یعنی دبیر کارشناس مسایل فنی و اجرایی که تصمیم بگیرد. برای مثال مرکز پژوهش های مجلس اتاق فکر مجلس است. هر موقعی که مجلس می خواهد تصمیم بگیرد، هر مقوله یی که مطالعه یی لازم داشته باشد به مرکز پژوهش های مجلس واگذار می شود. این مرکز چارچوب قانونی و اجرایی مسایل و مشکلاتش را بررسی می کند و در اختیار مجلس می گذارد. در استان ها هم می توان این کار را انجام داد. سازمان برنامه و بودجه ی استان ها می تواند اتاق فکر آن مجلس محلی باشد.

***ایرنا: کارشناسان توسعه می گویند در بررسی توسعه ی شهری نباید همواره شهر را به عنوان یک واحد مجزا در نظر گرفت بلکه برای بررسی این مقوله باید جایگاه آن شهر با ساختارهای ملی کشور و همچنین تمامی آن منطقه یعنی شهرها و روستاها ی اطراف را بررسی کرد. آیا به نظر شما این رویکرد در توسعه ی استان ها در دولت های نهم ودهم اتخاذ شده بود؟

**محقق: در برنامه ریزی منطقه یی و برنامه ریزی شهری، به طور قطع شهر یک بافت مجزایی از اطرافش ندارد. ما در برنامه ریزی معتقدیم که ظرفیت های توسعه ی یک محل، یک منطقه، یک شهر یا یک روستا بستگی به توان اکولوژیک و ظرفیتهای منابع طبیعی آن منطقه دارد. این عوامل را اگر ما در چارچوب اهداف ملی توسعه قرار دهیم نتیجه خواهیم گرفت.

برنامه ریزی توسعه ی شهری هم به ظرفیت جمعیتی و هم به فعالیت های یک شهر بستگی دارد. به عنوان مثال در اصفهان به عنوان یکی از استان های به نسبت توسعه یافته، خارج از ظرفیت اکولوژیک منطقه، صنایع وسیعی در آن استقرار یافت. در اصفهان زاینده رود می توانست یک رود پرآب باشد که فضای آن جا را تلطیف و فضای اجتماعی را حمایت کند اما ما الان زاینده رود را نداریم به دلیل این که منابع آب تحت فشار صنعت قرار گرفته است. بنابراین اگر در گذشته ظرفیت های اکولوژیک اصفهان را در نظر می گرفتند توسعه ی اصفهان نمی توانست به یک چنین ساختار بومی تبدیل شود که نشود مهارش کرد.

در استان تهران هم چنین مقوله یی وجود دارد چنان که همه ی صنایع بزرگ ما به طور عمده در اطراف شهر تهران قرار دارد. با توجه به این که ویژگی صنعت ما تامین مواد اولیه ی وارداتی و تولید کالاهای مصرفی برای مناطق شهری بود، در نتیجه کارخانه دارها در عمل اشتیاق داشتند در این استان سرمایه گذاری کنند؛ یعنی توسعه ی صنعتی کشور سال ها به لحاظ خصلت صادراتی و وارداتی در اطراف مراکز جمعیتی متمرکز شد. همه ی این ها شواهدی بر این است که ما در توسعه ی استان ها موفق نبودیم این نشان می دهد که برنامه ریزی های ما هم به لحاظ مبنایی و هم به لحاظ اجرایی اشکال داشته است. حقیقت این است که ما به لحاظ نظری به مسایل آمایشی آگاهی داریم ولی سازو کار اجرایی هیچ موقع وجود نداشت.

بنابراین باید چارچوب کارهای احمدی نژاد را در زمینه ی برنامه ریزی توسعه چه ملی چه شهری این طور نگاه کرد که در آن دوره ی ۸ ساله ما برنامه نداشتیم و هر اقدامی در زمینه ی توسعه استان ها زیر شعاع شعارهای مردم گرایانه ی احمدی نژاد بود. نمونه ی آن متن برنامه ی پنجم احمدی نژاد است که اگر آن را با متن برنامه ی دوره چهارم مقایسه کنیم می بینیم که هر چقدر برنامه ی چهارم حساب شده و هدفمند بود در برنامه ی پنجم فقط یک سری جمله های شعاری وجود داشت. در واقع این نشان می دهد که خصلت کار در دوره ی احمدی نژاد خصلت غیر برنامه یی بوده و او اعتقادی به برنامه ریزی نداشت که چنین کاری انجام دهد.

***ایرنا : ایران با کمک بانک جهانی مرکزی را با عنوان «ستاد ملی توانمندسازی» در کشور دایرکرد که به بهسازی و رفع نابرابری توسعه در شهرها بپردازد اما در دولت های نهم و دهم به طور کلی تعطیل شد. آیا برای فعال سازی این مرکز اقدامی شده است؟

**محقق: معمولا بانک جهانی این گونه کمک ها را بر اساس یک سری الگوهای ثابت و با ایجاد یک سری نهادها با شاخص های بین المللی برای کشورهای جهان سوم انجام می دهد ولی واقعیت این است که ستاد ملی توانمند سازی برای حداقل مملکت ما مفهوم جدیدی نیست. این گونه نهادها یا ستاد ها قبلا بارها و بارها در ایران به وجود آمده و ما نهادهای برنامه ریزی خیلی بهتر و حساب شده تر در سیستم برنامه ریزی داشته ایم.

به نظر من اگر هم این ستاد تعطیل شده است به چارچوب روابط سیاسی ما با نهاد های بین المللی مربوط بود زیرا در دوره ی احمدی نژاد ما بدترین روابط را با دنیای خارج داشتیم.

***ایرنا: با توجه به نابرابری درتوسعه ی استان ها این سوال مطرح می شود که آیا این روند توسعه و افزایش مهاجرت داخلی در برهم خوردن توازن میان جمعیت و زیرساختهای شهری و اختلافات فرهنگی چه میزان می تواند تاثیر داشته باشد؟

**محقق: مهاجرت پدیده یی است که نمی توان مانع آن شد زیرا هرجایی که امکان فعالیت برای جمعیت فراهم شود مهاجرت به آن سمت بیشتر است بنابراین با مقوله ی مهاجرت نباید مکانیکی برخورد کرد. اگر هدف این باشد که مهاجرت به سواحل جنوبی ایران فراهم شود باید اشتغال، فضای شهری و زندگی مناسب برای افراد باشد تا مهاجرت صورت گیرد. به عنوان مثال در عسلویه اشتباهی که شده است این است که فضای فعالیت در آن درست شد اما فضای زندگی اجتماعی در آن مهیا نشد. علت هم همان نظام برنامه ریزی غلط است؛ یعنی در عسلویه توسعه ی منابع گاز و نفت مبنا قرار گرفت و پالایشگاه های مختلف در آنجا ایجاد شد ولی متاسفانه در آن شهری با امکانات مهیا نشد که متخصصان بتوانند همراه با خانواده ی خود در آنجا سکونت کنند و در عمل این طور شده است که یک متخصص به عنوان مثال ۱۵ روز در عسلویه کار می کند و بعد برای استراحت یک هفته یی به شهر خود و کنار خانواده برمی گردد. در واقع این روند باعث ایجاد زندگی مجرد آدم های متخصص و حتی مقوله یی چون اعتیاد شده است که این خود زمینه ساز مشکلات اجتماعی و بحران روابط ناپایدار می شود.

ما زمانی می توانیم مقوله ی مهاجرت را برنامه ریزی کنیم که سیاست های توسعه ی منطقه یی و استقرار فعالیت را واقعا برنامه ریزی شده اجرا کنیم. به عنوان مثال در حال حاضر در استان البرز رشد جمعیت از میانگین ملی بالاتر است یعنی نشان می دهد که مهاجرت در آنجا دارد اتفاق می افتد. در پاسخ به این که چرا چنین اتفاقی می افتد باید گفت به این دلیل که امکان اشتغال برای خانواده ها در آن استان وجود دارد در نتیجه می بینیم که تمرکز جمعیت مشکلاتی را هم برای منابع طبیعی و هم در مسایل اجتماعی ایجاد می کند.

مهاجرت مقوله یی ناشی از برنامه ریزی، ساختار اجرایی، سیستم توسعه ، سیستم استقرار فعالیت ناشی می شود و زمانی می توان با آن مقوله درست برخورد کرد که برنامه ریزی شده عمل کنیم. بازار نیروی انسانی بازار ملی است، بازار محلی یا موردی نیست. اگر تقاضا برای تخصص یک مهندس در ایران وجود داشته باشد از هر نقطه یی از ایران که با مشخصات مورد نیاز انطباق داشته باشد می توان این نیروی انسانی را به کار گرفت. بنابراین، بازار کار بازار ملی است و در بازار ملی نمی توان جلوی مهاجرت را گرفت.

***ایرنا: وضعیت صنعت گردشگری را در استان های ایران در دولت های نهم و دهم چگونه ارزیابی می کنید؟ آیا متخصصان درتعیین خطِ مشی ها، تدوین برنامه راهبردی، برنامه ریزی تبلیغات، ایجاد تراز بین گردشگر داخلی و خارجی و دیگر مولفه های شناخت ظرفیت های گردشگری مشارکت داشته اند؟

**محقق: ما فعالیتی به نام گردشگری نداریم . زیر ساخت های مناسب گردشگری در کشور ما مثل هتل به تعداد و قیمت مناسب برای گروه های مختلف، رستوران، ارتباطات، کمپینگ و … نداریم. حتی ما نرم افزارهای مربوط به گردشگری هنوز در ایران کم داریم یعنی منِ ایرانی اگر بخواهم به زاهدان بروم، به سختی می توانم یک هتل رزرو کنم یا مشکل پرواز به موقع هواپیما و امنیت در مقوله ی گردشگری مطرح است.

ما با توجه به درآمد نفت، درآمدهای ارزی دیگر را باور نداریم. در اصل، ما در زمینه ی گردشگری با مشکل مواجه هستیم. به عنوان مثال اگر بخواهیم با یک هواپیمای ارزان قیمت برای یک هفته به کیش سفر کنیم دست کم ۲ میلیون تومان برای هر مسافر هزینه دارد اما اگر در وضعیت مشابه به استانبول سفر کنیم هزینه ی آن در طول یک هفته ۸۰۰ هزار تومان خواهد بود. این نشانگر تفاوت در زیرساخت های کشور است. ما زیرساخت ها و نرم افزارهای مناسب برای مقوله ی گردشگری نداشتیم و نداریم.

در گردشگری فقط داشتن جاذبه های گردشگری مهم نیست. باید جاذبه ایجاد شود یعنی اگر تخت جمشید را در نظر بگیریم ممکن است یک گردشگر فرهنگی از این مکان بازدید کند ولی باید بتوانیم جاذبه یی در مجاورت تخت جمشید ایجاد کنیم که گروه های دیگر یعنی گردشگر تفریحی هم بتواند از آن مکان دیدن کند. در بسیاری از کشورها برای جذب گردشگر موضوعاتی را در مجاورت جاذبه های گردشگری مطرح می کنند تا این فعالیت ادامه یابد.

بنابر این اگرچه جاذبه های گردشگری شهرت ایجاد می کند و ایران را به عنوان یک سابقه دار فرهنگ و تمدن معرفی می کند اما باید با برپایی سمینارهای فرهنگی و کنسرت های موسیقی و جشنواره های متعدد این فعالیت جذب گردشگر را تداوم بخشید.

***ایرنا: برای رفع نابرابری در رشد و توسعه ی استان های کشور چه راهکارهایی را پیشنهاد می کنید؟

**محقق: مطالعات آمایش، بنیان توسعه ی منطقه یی است. با برنامه ریزی آمایش و در نظر گرفتن ظرفیت اکولوژیک استان ها، پراکنش جمعیت در کشور متوازن خواهدشد و توسعه ی منطقه یی، توسعه ناحیه یی و استانی را در پی خواهد داشت.

اگر روی نقشه ی ایران مثلثی رسم کنیم که یک ضلع آن مشهد، یک ضلع آبادان و یک ضلع مرز ایران با پاکستان در بندر گوادر باشد مناطقی دیده خواهد شد که دوسوم مساحت را در بر گرفته است اما یک سوم جمعیت در آن متمرکز است. این در حالی است که در یک سوم دیگر مساحت، دوسوم جمعیت متمرکز است؛ یعنی بقیه ی جمعیت در دامنه ی زاگرس و دامنه البرز است؛ یعنی محورهایی که آب بوده است و نتیجه آن می شود که همه ی ظرفیت های آب، خاک و محیط زیست در جهت توسعه ی شهری و توسعه ی روستایی تقسیم می شود و بحرانی هم که در زمان حاضر در زمینه ی آب داریم حاصل این روند توسعه است.

در سرتاسر سواحل جنوبی کشور ما پنج درصد جمعیت استقرار دارد یعنی در واقع خالی از جمعیت است که این از لحاظ سیاسی و امنیتی مشکل زا است . کشور ما ۱۴ جزیره ی بزرگ و کوچک در خلیج فارس و دریای عمان دارد. تا به حال چه استفاده یی از آن ها کرده ایم؟ جزیره ی قشم که یکی از بزرگترین جزیره های ما در خلیج فارس است در عمل بخش عمده اش هنوز فعال نیست.

ما باید برنامه ریزی آمایش را به عنوان راهنمای عمل برنامه ریزی صنعتی و برنامه ریزی های بخشی در سطح ملی و در چارچوب کلی داشته باشیم. همچنین باید سازمان تصمیم گیری در سطح استان ها را ایجاد کنیم. به عنوان مثال ژاپن کشور خیلی کوچکی است ولی تقسیم برنامه ی توسعه ی آن به طور عمده برای مناطق است؛ یعنی آنجا یک سطح ملی در برنامه ریزی اجرایی، یک سطح منطقه یی و یک سطح محلی وجود دارد که هر کدام از این ها یک منابع مالی در اختیار دارند.

در کلام آخر باید در فرایند برنامه ریزی فضا برای مشارکت مردم و زمینه ی اجرای اهداف کلان ملی مثل برنامه آمایش را فراهم کنیم تا بخش ها در چارچوب این اهداف حرکت کنند. اگر ساختار اجرایی مناسبی فراهم نشود همچنان در همین خط خواهیم بود و مشکلات نابرابری های منطقه یی و توسعه ی نامتوازن استان ها بیشتر خواهد شد.

برچسب ها :

ناموجود
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.