یمن؛ تجزیه طلبی به سبک سلفی

double-quot
سلفی های یمن برای دهه ها نیروهای اجتماعی قدرتمندی بوده اند، در حالی که نظامیان مسلح سلفی نقش های کلیدی را در مبارزه با حوثی ها در طول ۶ سال جنگ ایفا کردند که توسط رئیس جمهور سابق، صالح، علیه حوثی ها به راه انداخته شده بود.

کد خبر : 19894
تاریخ انتشار : شنبه 21 اسفند 1395 - 11:54
یمن؛ تجزیه طلبی به سبک سلفی

خلاصه

پس از سال ها درگیری، یمن در آستانه  فروپاشی کامل است. نهادهای کشوری به حاشیه رانده شده اند، در حالی که دسته ای از گروه های مسلح از خلاء قدرت استفاده کرده تا با ادعای رهبری بر مناطق کلیدی، به حتی تجزیه بیشتر کشور دامن بزنند.

درگیری، و دخالت همراه با آن به رهبری عربستان سعودی، جدی ترین بحران انسانی خاورمیانه را رقم زده است،با ۸۶ درصد از جمعیتی که نیاز به کمک های انسانی دارند. یمن با مسئله نابودی نسل مواجه است چرا که صدها هزار کودک یمنی بدون آموزش یا حتی غذای کافی برای خوردن، بزرگ می شوند.

سلفی ها و تجزیه طلبان

در این هرج و مرج فراگیر در یمن، دو گروه توانسته اند از گذر امواج حمایت مردمی جای پای خود را محکم کنند، و به نظر در حال قدرت گرفتن هستند. اولی تجزیه طلبان جنوبی یمن هستند. با شناساندن خود به عنوان ائتلاف ضد حوثی، مبارزان جنوبی کم و بیش در تلاش خود برای گرفتن کنترل بیشتر مناطق اخیرا استقلال یافته موفق بوده اند.

جالب تر اینکه پرچم یمن متحد اصلا در مناطقی که قبلا توسط به اصطلاح جمهوری دموکراتیک خلق یمن اداره می شد، دیده نمی شود. حتی مقامات دولتی هم با پرچم های جدایی طلب جنوب در پایتخت موقت عدن مواجه شده اند. به رغم اینکه بسیاری از شاخه های جنبش های جنوبی به شدت اگرچه به شکل غیر رسمی با رهبری الزبیدی بیعت کرده اند، اما خود جنبش های جنوبی هیچ ایدئولوژی منسجمی فراتر از حفظ استقلال جنوب یمن ندارند.

جنبش با شاخه های پر شمارش، معجون درهم و برهمی از گروه های مختلف است که دیدگاه های کاملا واگرایی پیرامون همکاری با دولت مرکزی دارند، و همچنین سطوح مختلفی از قدرت واقعی در نبرد زمینی.

گروه دوم از دسته های مختلفی از سلفی ها تشکیل شده که توانسته اند به قدرت قابل ملاحظه ای در میدان نبرد دست یابند. سلفی های یمن برای دهه ها نیروهای اجتماعی قدرتمندی بوده اند، در حالی که نظامیان مسلح سلفی نقش های کلیدی را در مبارزه با حوثی ها در طول ۶ سال جنگ ایفا کردند که توسط رئیس جمهور سابق، صالح، علیه حوثی ها به راه انداخته شده بود. پس از انقلاب یمن در سال ۲۰۱۱، سلفی های یمن حتی موفق به تاسیس ساختارهای سیاسی رسمی شدند، که مشهورترین آنها حزب رشاد است، که در کنفرانس ملی گفتگوی یمن در طول سال های ۲۰۱۳-۲۰۱۴ شرکت کرد.

شرایط حاکم به لطف درگیری ها موجب چرخش چشمگیر سلفی ها در یمن شده است. آنها هم اکنون نقش حکومتی فعالانه ای در بسیاری از مناطق کشور بازی می کنند،همکاری با تجزیه طلبان جنوبی و پیوستن به نیروهای امنیتی تحت پشتیبانی امارات در بسیاری از بخش های جنوب به ویژه در عدن. آنها همچنین از هرج و مرج جاری بهره برداری می کنند تا کنترل مناطق به ویژه در تعز را به دست بگیرند. جدا از یکپارچه نبودن، سلفی های یمنی به طور تاریخی عمیقا نافرمان و لجوج بوده اند و حالا هم هستند.

مشابه با جنبش های جنوبی، آنها چه به لحاظ عقیده، چه به صورت سازمانی، و چه سلسله مراتبی پراکنده هستند. با این حال، مشارکت دادن شبکه های کلیدی سلفی ها با ساختارهای کاربردیِ مدیریت بعد از جنگ یک مسئله ی حیاتی در هر گونه تلاشی برای صلح به حساب خواهد آمد.

القاعده در یمن

مدیریت قدرت جان گرفته  القاعده در شبه جزیره عربستان (AQAP) پرونده ی یک چالش بزرگ را باز خواهد کرد. القاعده همگام با بسیاری از جریان های اصلی نیروهای ضد حوثی جنگیده است و پس از اینکه مکلا(Mukalla) را در سواحل جنوبی از دست داد به نظر می رسد که بازهم جانی دوباره گرفته، با شروع یک سری از حملات علیه اهداف حوثی ها در شمال و سربازان تحت حمایت امارات متحده ی عربی در جنوب.

البته برخی استثنائات هم پیرامون فروپاشی نظم در یمن وجود دارد. در معرب به عنوان مثال رهبران محلی با اتحاد با دولت هادی قادر به برقراری درجه ای از ثبات شده اند. جالب تر اینکه، این ثبات در دل نظام های قبیله ای غیر رسمی  متولد شده و به استان هایی منصوب می شود که در گذشته توسط شهرنشینان “عقب مانده” خطاب می شدند.

نیروهای تحت پشتیبانی امارات به بازگردانی ثبات اندکی به مناطقی از استان حضرموت- از جمله در شهر بندری مکلا- کمک کرده اند، درست از زمانی که پیکارجویان القاعده شهر را در ابتدای امسال رها کرده بودند. به رغم حملات پی در پی القاعده و جبهه ی یمنی اش، انصار الشریعه، این شهر به عنوان یکی از امن ترین شهر ها در جنوب باقی مانده است، چیزی که جریان آوارگان به شهر بازگشته بر آن تاکید می کنند.

نسل کشی یمنی ها

درمیان نبود انسجام و ثبات در یمن در طول دو سال گذشته، یک مسئله هنوز هم به قوت خود باقی است- چیزی که مردم یمن را رنج می دهد. بیش از ۲۱ میلیون نفر، که به طور تقریبی ۸۶ درصد از جمعیت را تشکیل می دهند، محتاج کمک های انسانی می باشند. بیش از ۱۴ میلیون نفر در عدم امنیت غذایی به سر می برند، و نیمی از آنها در عدم امنیت غذایی شدیدی هستند.

۱۹ میلیون نفر از دسترسی به آب سالم بی بهره اند مسئله ای که حتی پیامدهای وحشتناکی به دنبال دارد، از جمله شیوع بیماری های مسری. بیش از ۷۰۰۰ نفر در نتیجه ی مستقیم جنگ کشته شده اند، و بسیاری هم به خاطر نتایج غیر مستقیمش جان خود را از دست داده اند. مقامات سازمان ملل تخمین زده اند که ده هزار کودک تنها به علت بیماری های قابل پیشگیری از مارس ۲۰۱۵ کشته شده اند.

آسیب به بندر حدیده، که توسط بمباران ائتلاف سعودی در سال ۲۰۱۵ تخریب گردید، وضعیت را برای بارگذاری کالاهای به شدت ضروری کاملا دشوار کرده است. این حالت برای کشوری که ۹۰ درصد از مواد غذایی خود را وارد می کند مرگبار است. همزمان، بیشتر زیرساخت های کشوری بمباران شده اند، در حالی که مورد حمله قرار گرفتن شماری از کارخانه ها ظرفیت صنعتی کشور را تلف کرده و نرخ های فعلی بیکاری سر به هوا می کشد.

در برخی مناطق شرایط در بدترین حالت است. در عدن و به ویژه در دیگر شهرهای داغی در مناطق جنوبی و ساحلی آب راکد همراه با ریزش فاضلاب ها و زباله های سرویس های دولتی منجر به گسترش بیماری هایی همچون وبا و تب دنگی شده که جمعیت را بیش از پیش آشفته کرده است. حملات هوایی از جانب ائتلاف سعودی  بسیاری از خانه ها، بیشتر در استان صنعا را ویران کرده است و همچنین درگیری های خیابانی و بمباران های ناشی از حوثی ها و متحدانشان بخش هایی از شهر تعز و عدن را به خرابه بدل کرده است. آخرین ارقام نشان می دهند که چیزی نزدیک به ۳٫۲۷ میلیون آواره در کشور وجود دارد.

مواردی هستند که مدت زمان جنگ را به درازا می کشانند. سرریز و تاثیرات مولد بیماری ها، سوء تغذیه، و آوارگی برای چندین دهه پابرجا خواهد ماند. یمن با نسل کشی روبروست. والدین در سرتاسر کشور مجبور به انتخاب بین غذارسانی به فرزندان و گذاشتن آنها در مدرسه هستند، مسئله ای که منجر به وضعیتی شده که هزاران کودک گرسنه و بی سواد هستند، موقعیتی که در آن نرخ های فعلی کودکان کار هم افزایش یافته است.

نیازی به ذکر گسستگی فراگیر بسیاری از بافت های اجتماعی یمن نیست. درگیری نظامی و تجزیه ی حکمرانی های دولتی به چندین گروه مختلف بیش از پیش گسستگی اجتماعی را نهادینه کرده است. یمن از آغاز درگیری شاهد گسترش بی سابقه ای از فرقه گرایی بوده است که رشد و شکل گیری جنبه های اجتماعی در یک کشور را برای چندین دهه تهدید می کند، حتی در موقعیت بعد از جنگ. با این تفاسیر، تنها ساختمان ها و زیرساخت های یمن نیستند که نیاز به بازسازی دارند بلکه شکاف ها در بافت های اجتماعی یمن نیز می بایست پر شوند.

یمن دهه ها با پیامدهای جنگ روبرو خواهد شد. میلیون ها کودک بدون آموزش، با سوء تغذیه، و در محیطی بزرگ می شوند که اندک مشاغل موجود به سلاح گشودن بر روی دیگران محدود می شود. هر روز که می گذرد کشمکش یمن سخت تر می شود، با این چالش که بازسازی و بازگردانی به وضعیت نرمال با نرخ فزاینده ای دشوارتر می شود.

از هم گسیختگی، هرج و مرج تعمیق یافته، و فروپاشی شتابان نهادهای دولتی فعلی اشاره به وضعیتی برگشت ناپذیر با هزینه هایی بلندمدت دارد، از جمله تجزیه  احتمالی کل کشور. در کشوری با تاریخی عمیق از شورش مسلحانه، و هم پیمانان و وابستگان فعال القاعده که غرب را هدف گرفته اند، خلاء وحشتناک قدرت در یمن با پیامدهای مشکل آفرینی در راه است. ولی نه فقط برای یمن، بلکه برای مناطق گسترده تر و همچنین برای اروپا.

در مورد نویسنده

آدام بارون همکار مهمان شورای اروپا در بخش روابط خارجی است. او بر خاورمیانه به ویژه یمن و شبه جزیره گسترده تر عربستان متمرکز است. او هم اکنون پژوهشگری در موسسه ای برای انسان شناسی در آکادمی علوم استرالیاست.

لینک متن اصلی مقاله:

http://www.ecfr.eu/publications/summary/yemens_forgotten_war_how_europe_can_lay_the_foundations_for_peace

از: آدام بارون

منبع: روابط خارجی اروپا، ژانویه ۲۰۱۷

برچسب ها :

ناموجود
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.