آوای تکدی گری در جامعه نباید شنیده شود

double-quot

در خیابان مشغول راه رفتن بودم که ناگهان صدای رنجور و ضعیفی توجهم را به خود جلب کرد . به عقب که برگشتم پیر مردی را دیدم نحیف و ضعیف . از من کمک می خواست ؛ به طرفش که رفتم دیدم کاسه ای مسی در یک دست دارد و با دست دیگر که از

کد خبر : 5578
تاریخ انتشار : یکشنبه 30 شهریور 1393 - 10:36
آوای تکدی گری در جامعه نباید شنیده شود
در خیابان مشغول راه رفتن بودم که ناگهان صدای رنجور و ضعیفی توجهم را به خود جلب کرد . به عقب که برگشتم پیر مردی را دیدم نحیف و ضعیف . از من کمک می خواست ؛ به طرفش که رفتم دیدم کاسه ای مسی در یک دست دارد و با دست دیگر که از آرنج قطع شده بود از من خواست به او پول بدهم وبا گرفتن آن کاسه که چند تایی پول خرد و اسکناس در آن بود این موضوع را به من فهماند.
من هم مثل اغلب افراد جامعه از روی دلسوزی به او کمک کردم . در راه که می رفتم با خود فکر کردم چرا تکدی گری در بین این قشر آسیب دیده وجود دارد . بعضی از آنها به خاطر معلولیت و برخی از روی ناچاری و گرسنگی به سمت مردم می آیند و از آنها در خواست کمک می کنند . گاهی نیز به صورت باندهایی کار می کنند که کودکان قربانیان آنها هستند . از چهار راه ها که با ماشین عبور می کنی می توانی تکدی گری را از زنان باردار گرفته تا کودکانی که با دست فروشی به گدایی می پردازند مشاهده کنی .
در هر جامعه‌ با توجه به فرهنگ و نظام طبقاتی حاکم بر آن این قشر مصیبت دیده وجود دارند . این قشر خانواده‌های بسیار فقیر و به اصطلاح حاشیه نشین هستند و جایگاه زندگی فقیرانه ای دارند که مورد بازنگری است .
بعضی از آنها زیر پل های بزرگراه ها زندگی میکنند و بعضی نیز از روستاهای اطراف می آیند که گویی تکدی گری را شغل خود می بینند و از همان ابتدا به این امر روی می آورند.
البته در حال حاضر گرمخانه ها ودیگر ارگان ها سازمان ها برای ساماندهی آن ها وجود دارد که به جمع آوری این افراد می پردازند . این طبقه از جامعه آسیب پذیر هستند ولی باید توجه شود که به آن ها کمکی صورت نگیرد که منجر به گدا پروری شود . با این حال افراد جامعه از روی دلسوزی و عاطفه به متصدیان کمک می کنند. خود این افراد متکدی نیز می توانند به جای این گونه زندگی ، به یاد گیری کاری بپردازند و از راه اشتغال زحمت بکشند و با خوردن نان بازو از دست دراز کردن به سوی مردم امتناع کنند .
البته گاهی این افراد به خاطر معلولیت های که دارند و ضعف مالی خود و خانواده که از همان ابتدا با فقر زاده می شوند که این شغل را پیشه میکنند .
اغلب زیر باران که راه میروی می توانی آوای ساز آکاردیون مردی را ببینی که با چشمان بسته آهنگ سوزناکی را می خواند و به راه خود ادامه می دهد تا عابری برسد و به او کمکی کند .
واقعا چرا عده ای باید این گونه زندگی کنند و بعضی دیگر در ماشین های مدل بالا از کنار این افراد عبور کنند ؟  کاملا این تضادها را در جامعه می توان لمس کرد .
تکدی گری در هر جای دنیا کمابیش قابل مشاهده است. گاهی به خاطر ضعف مالی خانواده ها و وضعیت بد اقتصادی جامعه که دامن گیر افراد می شود، بی خانمانان را به کنار خیابان ها و گدایی می کشاند.
در کشورهای جهان سوم این پدیده بیشتر خود نمایی می کند . در کشورهای پیشرفته این افراد دارای خانه و شغل مناسب هستند ؛ ولی به دلیل شرایط بد اقتصادی از کار بر کنار می شود و با نا توانی در پرداخت اجاره خانه به افراد متکدی تبدیل می شوند .
جامعه و مسئولین باید توجه بیشتری به این قشر آسیب دیده و آسیب پذیر داشته باشند و با دلجویی و ساماندهی این اقشار در جهت بالا بردن فرهنگ جامعه و وجهه حقوقی و حقیقی خود کوشا باشند .
به امید روزی که دیگر آوای دلسوز نابینایی دل افراد جامعه را به درد نیاورد و دست دراز کردن کودکی با صورت و دستان کثیف دل آزار همیشگی نباشد.
نگار قدیمی

برچسب ها :

ناموجود
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.