0 نظر
494 بازدید

زبان فارسی در عراق

double-quot

  نویسنده: رضا آذری شهرضائی از دیرباز حضور ایرانیان شیعه در عراق، به ویژه اقامت علما و مجتهدان فارسی‌زبان در مدرسه‌ها و حوزه‌های علمیه‌ی عتبات عالیات‌، سبب رواج هر چه بیشتر این زبان در برخی از شهرهای عراق شده است. به کارگیری گسترده‌ی زبان فارسی در عتبات عالیات چندان بوده که خشم دولتهای عرب سنی

کد خبر : 3712
تاریخ انتشار : یکشنبه 18 خرداد 1393 - 11:59
زبان فارسی در عراق

 

نویسنده: رضا آذری شهرضائی

از دیرباز حضور ایرانیان شیعه در عراق، به ویژه اقامت علما و مجتهدان فارسی‌زبان در مدرسه‌ها و حوزه‌های علمیه‌ی عتبات عالیات‌، سبب رواج هر چه بیشتر این زبان در برخی از شهرهای عراق شده است.
به کارگیری گسترده‌ی زبان فارسی در عتبات عالیات چندان بوده که خشم دولتهای عرب سنی حاکم بر عراق را برانگیخته است. این دولتها گذشته از مواضع ضد‌شیعی و اختلاف نظر مذهبی، از بعد ملی نیز نمی‌توانستند زبان فارسی را به عنوان نماد ایرانی بپذیرند. حال آنکه این زبان در عمل زبان نخست شیعیان ساکن در عتبات بود.
حکومت تازه تأسیس عراق که دست‌نشانده‌ی بریتانیا بود می‌کوشید یک نظام سیاسی در متصرفات پیشین عثمانی به وجود ‌آورد. اما ارتباط نیرومند معنوی و اقتصادی مردم بین‌النهرین و عتبات عالیات با شیعیان ایرانی را مخالف بنیانهای جدید حکومت خود می‌دید، بنابراین هر آنچه را با ایران در ارتباط بود نفی می‌کرد. یکی از این موارد، مدرسه‌‌های ایرانی در عراق بود. دولت عراق در این زمینه به مدرسه‌هایی مانند مدرسه‌ی علوی در نجف اشرف، مدرسه‌ی حسینی درکربلا، مدرسه‌ی شرافت ایرانیان در بغداد، مدرسه‌ی اخوت در کاظمین و مدرسه‌ای در بصره که ویژه ایرانیان بود توجه کرد.
در سال ۱۳۰۷ ش/ ۱۳۴۶ ق. دولت ایران برای یاری رساندن به آموزش فرزندان ایرانیان در عراق کمک هزینه‌ای را تصویب کرد اما این مسئله موجب حساسیت عراقیها شد. روزنامه‌ی الاستقلال چاپ بغداد در جمادی‌ الاول ۱۳۴۶ / آبان ۱۳۰۷ به این امر واکنش نشان داد و در مقاله‌ای با نام «حکومت ایران و عراق، تضییقاتی که متضمن معنی است» به کار دولت ایران و این مدرسه‌‌ها حمله کرد و از اولیای حکومت عراق خواست مدرسه‌‌های بیگانگان را بیشتر کنترل کند. زیرا معتقد بود که این مدرسه‌ها اهداف سیاسی دولت ایران را پی‌گیری می‌کنند. ۱
حکومت عراق افزون بر حساسیت نسبت به فعالیت مدرسه‌های ایرانی، در فاصله‌ی سالهای ۱۳۰۷ ـ ۱۳۰۴ کوشید از حمل پرچم دارای شیر و خورشید (نشان ایران) در جلوی دسته‌های مذهبی در عتبات جلوگیری کند و سرانجام به بهانه‌ی اینکه این پرچم، پرچم حکومت ایران است مانع این کار شد. ۲
دولت عراق پس از موفقیت در جلوگیری از حمل و نصب پرچم شیر و خورشید ایران در مراکز مذهبی و اقتصادی عتبات عالیات، به سراغ دیگر نشان ایرانی رفت که همانا زبان فارسی بود، در حالی که دانستن زبان فارسی در عتبات به سبب حضور تاریخی زوار و سخنوران ایرانی و یادگیری و کاربرد ‌آن در مراکز اقتصادی و بازار عتبات برای هر نوع ارتباط، معامله و تبادل اقتصادی، ضروری بود.
زمزمه‌های مخالفت با زبان فارسی نخست در روزنامه‌های بغداد منعکس شد. روزنامه‌ی الناشئه‌الاسلامیه چاپ بغداد در تاریخ ۵ صفر ۱۳۵۷ / ۱۷ فروردین ۱۳۱۷ در مقاله‌ای به نام «زبان ما در کربلا» به کاربران فارسی حمله کرد و استفاده از آن را نافی هویت عربی دانست و نوشت:
«… در آن شهر فامیلهای عربی اصیلی از نسل علوی هاشمی زندگانی می‌نمایند که اگر با آنها صحبت کنید با این زبان خارجی [یعنی فارسی] پاسخ می‌دهند و اگر بخواهید که به زبان اجداد و پدران خود گفتگو نمایند در جواب به زبان رکیک و مبتذلی که آثار عجمه از آن ظاهر است اظهار می‌دارند که کلیه‌ی نوکران و دایگان ما به همین زبان صحبت می‌کنند. چه عذر غیر‌مشروعی و علت پستی است.» ۳
سفارت ایران نیز گسترش زبان فارسی را در عتبات تأیید کرد و در سال ۱۳۱۷ ش. در گزارشی به وزارت امور خارجه نوشت:
«… به اندازه‌ای عده‌ی ایرانیان مقیمین کربلا زیاد است که حتی اعراب و خانواده‌های مهم کربلا هم به زبان فارسی صحبت می‌دارند و عربهایی که بخواهند به زبان عربی صحبت کنند لهجه‌ی آنها مخلوط به فارسی است و از این جهت جراید عراق گاه و بی‌گاه از این وضعیت انتقاد می‌نمایند.» ۴
ناخرسندی حاکمان عرب از این وضع موجب شد در اقدامی که به نظر متأثر از نپذیرفتن واقعیتهای اقتصادی و ارتباط مادی و معنوی ساکنان عتبات با ایرانیان و زبان فارسی بود، با به‌کارگیری این زبان مقابله کنند.
با فرارسیدن ایام محرم و مسافرت زوار ایرانی به کربلا در سال ۱۳۱۹ ش. شهربانی کربلا به همه‌ی واعظان و روضه‌خوانها که در صحن مطهر به منبر می‌رفتند دستور داد به زبان عربی روضه بخوانند. کنسول ایران در کربلا به اشتباه تصور می‌کرد مسئول صدور این دستور، عبدالله علوان، متصرف کربلا، است. ۵ در حالی که پایه‌ی رویارویی با نمادهای ایرانی، سیاست حکومت عراق بود که به گونه‌ ای تدریجی، ملایم و مداوم باید اجرا می‌شد. البته سفارت ایران از اقدامهای دولت عراق بی‌خبر نبود و وزارت امور خارجه را در جریان وقایع و مسائل مرتبط قرار می‌داد. کنسول ایران در گزارشی درباره‌ی منع روضه‌خوانی به زبان فارسی نوشت:
«… مطابق معمول همیشه در حرمهای مطهر حضرت سید‌‌الشهدا و حضرت عباس به زبان فارسی روضه‌خوانی [می‌شد] و در هر گوشه‌‌ی حرم و مساجد حرم دائماً از طرف اشخاص روضه و مرثیه خوانده می‌شد و همچنین یکی از دو نفر مداح شبها و صبح‌ها در صحن مطهر مدیحه‌سرایی می‌نمودند؛ دو سه روز است که از طرف اداره‌ی اوقاف امر و قدغن شده است [که] کسی حق ندارد در صحن و یا حرم مطهر به زبان فارسی روضه‌خوانی و یا مدیحه‌سرایی نماید و از همه‌ی روضه‌خوانها و وعاظ التزام گرفته‌اند که به زبان ایرانی روضه نخوانند.» ۶
دیپلماتهای ایرانی برای رویارویی با این برخورد مقامهای عراقی که تأثیر منفی بر زوار ایرانی داشت کارهایی انجام دادند. منشی کنسولگری ایران در کربلا بی‌درنگ با استاندار کربلا دیدار کرد و کارهای نادرست مقامات عراقی را مانع حسن هم‌جواری و دوستی ایران و عراق و موجب تأثیر منفی دانست. متصرف کربلا در پاسخ گفت:
«… این کار تازه نیست؛ از زمان متصرف سابق همچه [چنین] امری از بغداد رسیده بود و چون هنوز ناسخ آن نیامده اداره‌ی اوقاف امریه‌ی سابق را تأیید نموده است… ».۷
وزیر مختار ایران در بغداد با صالح جبر، وزیر کشور عراق، دیدار و از وی درخواست کرد دستورهای لازم را در مورد لغو امریه‌ی اداره‌‌‌ی اوقاف صادر کند. ۸
همزمان با اقدامهای کنسولگری ایران در کربلا و وزیر مختار ایران در بغداد، علمای کر بلا آقایان شیخ احمد حائری و سید‌ عبدالحسین حجت طباطبایی با متصرف کربلا گفتگو کردند و خواستار لغو دستور اداره‌ی اوقاف شدند. به گزارش سفارت ایران، آیت‌الله سید‌هبه‌الدین شهرستانی، (یکی از مراجع عتبات) به کربلا رفت و با متصرف آنجا مذاکره و پیامدهای ناگوار اجرای آن دستور را گوشزد کرد و یادآور شد :
«… در بنایی ایرانی، روی فرش ایرانی، زیر سقف ایرانی، زبان ایرانی را نباید منع نمود.» ۹
کوششهای سفارت و علما مؤثر بود و متصرف کربلا قول داد دستورالعمل صادره را لغو کند. ۱۰ مدتی نگذشت که آیت‌الله شهرستانی به کنسول ایران اطلاع داد:
«امروز مدیر اوقاف نزد ایشان [یعنی آیت‌الله شهرستانی] آمده و اظهار داشت منع مرتفع گردید و روضه‌خوانها مجازند که باز به زبان فارسی روضه‌خوانی نمایند.» ۱۱
پس از چند روز، روضه‌خوانی و مدیحه‌سرایی به زبان فارسی در صحن و حرم مطهر رواج یافت.

نتیجه‌گیری

اگر چه این بار مناقشه‌ای که برای محدود کردن زبان فارسی به وجود ‌آمد حل و فصل شد، تحمل نکردن پیوند میان شیعیان ساکن عتبات و ایرانیان، وجه مشترک دولتهای عراق پس از استقلال بود و این دولتها با کارهای تدریجی توانستند روابط مادی و معنوی شیعیان عراق و ایران را کاملاً کنترل کنند.

پانوشت‌ها:

۱٫ کوهستانی‌نژاد، ۱۳۸۴، ص ۲۱۳ تا ۲۱۵٫
۲٫ آذری شهرضایی، ۱۳۸۵، ص ۱۷۲ تا ۱۸۰٫
۳٫ اسناد وزارت امور خارجه، ۱۳۱۷ ش، ک ۱۶، پوشه‌ی ۱۱٫
۴٫ همان، ۱۳۱۷ ش، ک ۱۶، پوشه‌ی ۱۱٫
۵٫ همان، ۱۳۱۹ ش،ک ۶۳، پوشه‌ی ۳٫
۶٫ همان، ۱۳۲۱ ش، ک ۵۵، پوشه‌ی ۱۲٫
۷٫ همان،‌ نامه‌‌ی شماره ۵۸۲٫
۸٫ همانجا.
۹٫ همان،‌نامه‌ی شماره‌ی ۸۰۳٫
۱۰٫ همانجا.
۱۱٫ همانجا.

کتابنامه
۱٫ آذری شهرضایی، رضا، «شیر و خورشید علوی در عتبات عالیات و مخالفانش»، فصلنامه‌ی گفتگو، شماره‌ی ۴۶، بهار ۱۳۸۵٫
۲٫ بایگانی اسناد وزارت امور خارجه، اسناد قدیمه، سال ۱۳۱۷، کارتن ۱۶، پوشه ۱۱٫
۳٫ همان، ‌اسناد قدیمه، سال ۱۳۱۹، کارتن ۶۳، پوشه ۳٫
۴٫ همانف اسناد قدیمه، سال ۱۳۲۱، کارتن ۵۵، پوشه ۱۲٫
۵٫ کوهستانی‌نژاد، مسعود، چالش‌ها و تعاملات ایران و عراق، تهران: مرکز اسناد و خدمات پژوهشی وزارت خارجه، ۱۳۸۴٫
۶٫ مسکوب، شاهرخ، هویت ایرانی و زبان فارسی، تهران، فرزان، ۱۳۷۹٫
منبع: فصلنامه تاریخ روابط خارجی – مرکز اسناد و تاریخ دیپلماسی وزارت امور خارجه

برچسب ها :

ناموجود
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.