صلح در شام



رجب طیب اردوغان، رئیس جمهور ترکیه به دنبال یک نوع عثمانیسم و احیای امپراتوری عثمانی بود و تصور می کرد موج بهارعربی که به سوریه رسیده، فرصت مغتنمی است تا او بتواند بهره زیادی ببرد ومحمل مناسبی برای اوست تا بتواند سوریه را از آن خود کند و نفوذ خود را در آنجا توسعه دهد.بنابراین شرایط را برای معارضان دولت سوریه وبشار اسد فراهم کرد تا وارد تقابل کلاسیک علیه دولت سوریه شوند.بدین معنا مرزهای خود را به روی آنها گشود تا نیروها و تجهیزات خود را وارد سوریه کرده با رژیم اسد بجنگد.
اقدامات سازمان ملل متحد
دبیرکل سازمان ملل ابتدا آقای کوفی عنان، دبیرکل اسبق سازمان ملل را مامور میانجیگری برای حل بحران سوریه کرد.تلاش های او در نشست ژنو۱ و رفت و آمدهایش به منطقه و گفت وگوهای انجام شده اش، بی نتیجه ماند و او را مجبور به کناره گیری کرد.آقای اخضر ابراهیمی که تجربه میانجیگری درمساله افغانستان را داشت، به عنوان دومین فرستاده ویژه برای انجام ماموریت میانجیگری برگزیده شد و در ژنو۲ با حاضرنشدن گروه های میانه رو برای نشست مشترک با معارضان تروریست داعش و داعش مسلک، آن تلاش ها هم به نتیجه ای نرسید و سوریه همچنان درگیر خشونت وکشتار جنایت علیه بشریت بود.سرانجام آقای میستورا به عنوان نماینده این سازمان برگزیده شد که کماکان فعالیت هایش ادامه دارد.
شکست سیاست های ترکیه
به نظرمی رسد آنچه اتفاق افتاد، نتوانست انتظارات ترکیه را برآورده سازد ودرتقابل با گروه های مختلف درگیر شده درحوادث سوریه امثال گروه داعش، دولت ترکیه به اشتباه خود پی برده باشد.اقداماتی مثل بازکردن مرز و راه دادن تروریست ها، یا در مورد پذیرفتن بسیاری از مهاجرین ازسوی ترکیه برای اینکه بتواند فشار جدی براروپا وارد کند ثمری برای این کشور نداشت ودست ترکیه کاملا خالی ماند.ناامنی های و انفجارات داخل کشور افزایش یافته و تعارضات با کردهای همسایه اش در اقلیم کردستان، کردهای سوریه و کردهای ترکیه بیشتر شده است.
با گروه پ پ ک مشکلات فروان تری نسبت به گذشته پیدا کرده و تصور می کند درگیری های سوریه مجالی بهتر برای قدرت یافتن این گروه شده و از طرفی هم آمریکا برای سرکوب داعش و دیگر گروه های تندرو روابط بهتری، با این گروه های کرد نظیر« پ ک ک» برقرار کرده که می تواند به زیان ترکیه تمام شود.
آقای اردوغان با یک اشتباه دیگر و لشکر کشی به خاک سوریه، به قصد مهارمعارضان کرد ترکیه ای همانند پ ک ک، درصدد ترمیم روابط لطمه دیده اش با بقیه بازیگران عرصه سوریه برآمده است، شاید در انتها، نصیبی هم برای او در نظر گرفته شود.آیا این بار درست محاسبه کرده است؟
دیگر بازیگران صحنه سوریه
ایالات متحده آمریکا ودیگر متحدین غربی از ابتدا بر سوریه بدون اسد پای می فشردند، اما ایران اسلامی به عنوان تنها حامی جدی اسد، با این استدلال که آنجا سنگر مقاومت علیه رژیم صهیونیستی است و این تهاجمی که صورت گرفته، نه بر علیه اسد و اشکالات او، بلکه برعلیه شکستن جبهه مقاومت و ازبین بردن عقبه حزب الله وجریانات مقاومت درفلسطین و لبنان، شکل گرفته است، با ظرفیت بالا به حمایت از اسد ورود پیدا کرد و با تجهیزات و آموزش واعزام نیروهای کمکی به سوریه، صحنه را ابتدا متعادل و سپس تا حدودی به گونه ای برگرداند تا همه بازیگران صحنه متقاعد شوند که بدون حضور ایران هیچ راه حلی درسوریه به نتیجه نمی رسد.
تلاش ایران آن بوده است تا بتواند با تقویت اسد، این سیاست را پیش ببرد که تعیین حاکم سوریه توسط مردم سوریه و آن هم بدون حضور گروه های تکفیری و تروریست و درمحیطی آرام و ازطریق صندوق های رای امکان پذیر است.
ورود روسیه
روسیه به عنوان جایگزین اتحاد جماهیرشوروی سابق، بعد از فروپاشی، مراحل مختلفی را پشت سر گذارده که مورد بحث این مقاله نیست.تنها اشاره می شود که دوران پوتین، دوره ای است که درسایه مدیریت منسجم پوتین با یاری اعضای نسبتا جوان ترسازمان اطلاعاتی روسیه «کا گ ب» و درآمدهای نفتی کلان سال های گذشته و درمقابل، سردرگمی ودرگیری با مشکلات عدیده کشورهای غربی دردوره گذار کنونی، به خصوص درمواجهه با مشکلات منطقه خاورمیانه از سویی ومشکلات مالی ایجاد شده برای خودشان در درون اتحادیه اروپا و آمریکا از سوی دیگر، توانسته است به عنوان یک قدرت جهانی قدعلم کند.درموضوع اوستیا و تهاجمی که به این قسمت ازقلمرو گرجستان داشت.غربی ها به ویژه ایالات متحده آمریکا هیچ اقدامی نتوانستند انجام دهند و بنابراین آزمایش خوبی برای روسیه شد.
درسال گذشته که شبه جزیره کریمه را به خود الحاق کرد، بازهم واکنش جدی دریافت نکرد.با ایجاد بحران درشرق اوکراین، واکنش های نه چندان جدی اروپایی ها و آمریکا کم کم به سردی گرانید و امروزه درحد چند تحریم نه چندان تاثیرگذار درچالشی نرم با غرب درگیر است.بحران سوریه همچنان که دیگران را وارد این صحنه کرد، فرصتی طلایی برای روسیه ایجاد کرد تا چند وجهی به اهدافش برسد.
اول آنکه درصحنه بین المللی عرض اندام کرده و بار دیگر خود را وارد فضای مهم و استراتژیک خاورمیانه نماید، دوم آنکه تعادلی در اوکراین با غرب برقرار سازد،سوم آنکه ضمن دریافت هزینه هایش بازاری برای سلاح های خود بیابد، چهارم آنکه دریک صحنه درگیری نظامی برای خود وجهه حقوق بشری و له اقدامات انسانی جست وجو کرده آن را ارتقا بخشد و پنجم آنکه موقعیت روابط خود را با ایران از استحکام بیشتری برخوردار سازد.وششم آنکه با سرکوب داعش دراینجا، آنها را ازراهیابی به جنوب سوریه مثل مناطقی ازچچن و داغستان باز دارد و فواید احتمالی دیگر.درمذاکرات با آمریکا بر سرموضوع سوریه نیز به عنوان طرف اصلی مذاکرات پنجه در پنجه آمریکا افکنده است.به مذاکرات اخیر آنان در مورد سوریه اشاره خواهم کرد.
عربستان سعودی
عربستان سعودی در رقابتی آشکار با ایران قبل از انقلاب، درخصومتی علنی با ایران شیعی بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، قرار گرفت.تشکیل شورای همکاری خلیج فارس، حمایت مالی و تبلیغاتی و سیاسی از صدام درجنگ علیه ایران، کشتار حجاج ایرانی درمراسم حج، همزمان تقویت جریانات سنتی مذهب درافغانستان و دیگر رقابت های آشکار وپنهان در عرصه هایی که مسلمین حضور داشته و دارند مثل آنچه در رابطه به مساجد و ائمه جماعت درکشورهای آفریقایی و آسیایی وحتی غربی صورت گرفته و می گیرد ودست آخرحمایت قوی از گروه حریری و جریان ۱۴ مارس علیه حزب الله، اقدامات عربستان درمقابله با هژمون انقلاب اسلامی و تلاش برای بسط و گسترش نفوذ خود درتمامی عرصه های مربوط به مسلمانان درعالم بوده و هست.سوریه صحنه ای دیگر از رویارویی نیابتی عربستان با ایران و گسترش انقلاب اسلامی بوده و هست که اتفاقا نتیجه عکس برای عربستان داشته است.
ایالات متحده آمریکا
ایالات متحده آمریکا از ابتدا در حمایت ازمعارضین سوری ودر همکاری با ترکیه و عربستان درصدد سرنگونی بشار اسد و روی کار آوردن دولتی هم راستا با مجموعه طرفداران خود در سوریه بود و تمایل به کنار رفتن اسد را هم از زبان معارضین و هم از زبان خودش بارها تکرار کرده بود.تلاش های نمایندگان سازمان ملل، به دلیل تفاوت دیدگاه های شدید درآن مقاطع زمانی، فیمابین طرف های ذی مدخل در امور سوریه، از جمله آمریکا که نقش پررنگی درپشتیبانی های عربستان وترکیه داشت به نتیجه نرسید و با عوض شدن شرایط وموقعیت دولت سوریه، به دلیل پیشرفت هایی که درمیدان عمل به دست آورده است، به نظر می رسد فعالیت های آقای میستورا درحال به نتیجه رسیدن برای قبول انجام مذاکره توسط طرف های اصلی معارضه درسوریه و دولت اسد باشد.
آخرین دور مذاکرات
حلب به عنوان نقطه استراتژیک و سرپل ارتباط گروه های مهاجم از جمله معارضین اصطلاحا میانه رو و گروه های مختلف تندرو تروریست درسوریه بود که با هماهنگی ایران و سوریه وحملات هماهنگ زمینی و هوایی مساعدت گروه های کرد،
با وارد کردن تلفات سنگین به تروریست ها و معارضین، محاصره کمرشکن در حلب اتفاق افتاده است.مذاکرات آقای لاوروف و جان کری دو وزیرخارجه سوریه وآمریکا درحاشیه اجلاس سران ۲۰ کشورصنعتی و نیز گفت وگوی ۹۰ دقیقه ای دو رئیس جمهور بی نتیجه بود تا آنکه در ژنو مذاکرات ۱۳ ساعته آقایان لاوروف و جان کری که با میهمانی پیتزا از طرف کری و نوشابه اش از طرف لاوروف جشن گرفته شد! به توافقی دست یافتند که از روز دوشنبه( ۱۲ سپتامبر ۲۰۱۶) برای یک هفته آتش بس به شرط آنکه عملیات مشترک علیه داعش و الجبهه النصره که نامش را به الجبهه الفتح الشام تغییر داده ادامه پیدا کند.
ائتلاف مخالفان اسد طی بیانیه ای از این توافق استقبال کرده و خواستار آتش بس در تمامی جبهه های فراتر ازحلب شده اند.آیا این آتش بس رعایت شده ودوام خواهد آورد؟
از:سید جلال ساداتیان کارشناس مسائل خاورمیانه
منبع:هفته نامه خبری، تحلیل مثلث، شماره سیصد وبیست وشش، ۲۷شهریور ۱۳۹۵
برچسب ها :
ناموجود- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰