0 نظر
119 بازدید

تفاوت طالبان با داعش از نگاه یک کارشناس مسایل افغانستان

double-quot
تهران – جارپرس – یک کارشناس مسائل افغانستان می گوید: سلفی گری در دو منطقه دو مکتب ایجاد کرده است، یکی سلفی گری خاورمیانه وهابی است که در قالب جهادی ها و ارشادی ها تعریف می شود و در درون این جریان عده ای افراطی و معتقد به جهاد به هر شکل هستند و عده ای هم معتقد به خشونت برای حاکمیت اسلام نیستند.

کد خبر : 9779
تاریخ انتشار : سه‌شنبه 12 خرداد 1394 - 10:53
تفاوت طالبان با داعش از نگاه یک کارشناس مسایل افغانستان

به گزارش جارپرس به نقل از ایرنا ، گروه تروریستی داعش اگر چه سوریه و عراق را جولانگاه خود کرده و بخش هایی از این کشورها را به تصرف خود درآورده است؛ با این حال با توجه به در اختیار داشتن منابع مالی، درصدد گشودن جبهه جدیدی در شرق ایران در خاک افغانستان است.

سابقه فعالیت گروه هایی همچون طالبان در افغانستان باعث شده است تا داعش تصور کند که زمینه حضور این گروه در مناطقی از افغانستان مساعد است.

محمد ملازهی یکی از کارشناسان مسایل افغانستان درباره یارگیری گروه تروریستی داعش و همچنین تفاوت های آن با طالبان، گفت و گویی با ایرنا انجام داده است.

** از خبرها چنین برمی آید داعش قصد دارد در افغانستان فعال شود. نظر شما درباره نحوه یارگیری این گروه تروریستی در افغانستان چیست؟

– داعش در هلمند با طالبان درگیر شده است و در شمال افغانستان در قندوز نشانه های حضور داعش وجود دارد، اما اینکه تصور شود اینها نیروهای افغان – عرب یا خاورمیانه ای هستند، تصور نادرستی است. گروه های ناراضی از طالبان به داعش پیوستند و با ابوبکر بغدادی بیعت کردند و اینها هم مخالف طالبان، و هم مخالف افغانستان و پاکستان بوده و دنبال یارگیری در مناطقی مثل وزیرستان هستند. داعش از تجربیات القاعده استفاده می کند که بر اساس آن با گروه هایی که قبلا در مناطق مختلف حضور داشته اند وارد مذاکره می شود و به آنها امتیاز می دهد و با توجه به منابع مالی ناشی از درآمدهای نفت و گاز عراق و سوریه می خواهند اعضای ناراضی طالبان را به طرف خود بکشانند و مدعی شوند که در افغانستان حضور دارند.

اما شرایط در شمال افغانستان و قندوز متفاوت است چرا که در آنجا چچن ها، ازبک ها و تاجیک هایی که از آسیای مرکزی به سوریه رفته بودند و در کنار القاعده قرار داشتند، بازگشته اند و در شمال افغانستان و مناطقی همچون بدخشان نفوذ کرده اند و تمایل دارند تا جنگ را به آسیای مرکزی بکشانند. بنابراین این جریان وضعیت شان تا حدی از آنها که در جنوب افغانستان هستند، متفاوت است هرچند هر دو طیف اهداف اشترکی دارند هدف آنها تشکیل خراسان بزرگ و خلافت اسلامی است.

** آیا می توان میزانی را برای یارگیری داعش در افغانستان ارائه داد؟

– نمی توان رقم ارائه کرد، ولی گفته می شود منصور دادالله که برادرش معاون ملامحمد عمر در شورای کویته بود و کشته شد، به داعش پیوسته است. با توجه به نگرانی از افزایش قدرت داعش در افغانستان، ارتش پاکستان نیز به طالبان اخطار داد که دست از عملیات بهاره بردارند. به نظر می رسد حضور داعش در افغانستان دلیل اصلی این موضوع باشد که پاکستانی ها در ارتباط با طالبان تجدید نظر کرده و این جریان را به حضور در فرایند سیاسی ترغیب کنند.

** منبع فکری طالبان از مدارس دینی پاکستان تامین می شود داعش از کجا تغذیه فکری می شود و اینها چه تفاوت هایی با هم دارند؟

-سلفی گری در دو منطقه دو مکتب ایجاد کرده است، یکی سلفی گری خاورمیانه وهابی است که در قالب جهادی ها و ارشادی ها تعریف می شود و در درون این جریان عده ای افراطی و معتقد به جهاد به هر شکل هستند و عده ای هم معتقد به خشونت برای حاکمیت اسلام نیستند. مکتب دوم جریان دیوبندی است که منشاء آن شبه قاره هند است. طالبان با مکتب دیوبندی و داعش به مکتب سلفی خاورمیانه پیوند دارند که در قالب وهابیت جریان تکفیری قابل تعریف هستند و اینها غیر از خود کسی را مسلمان نمی دانند. بحث دیگر اینکه این دو جریان در بحث جهاد اشتراک نظر دارند، اما در مفهوم جهاد و اینکه آیا می شود علیه مسلمانان نیز جهاد کرد، اختلاف نظر دارند. جریان دیوبندی معتقد است درباره جهاد باید شورایی از علما تصمیم بگیرد و محدوده آن هم جهاد با کفار است نه مسلمانان، اما سلفی های خاورمیانه این مفهوم را گسترش داده اند به این معنا که هر فرمانده نظامی ولو اینکه تحصیلات دینی نداشته باشد، می تواند فتوای جهاد بدهد مثل دکتر ایمن الظواهری که یک پزشک است و یا بن لادن که یک مهندس بود و اینها اعتقاد دارند می توانند فتوای جهاد دهند و نیازی به علما نیست.

** آیا فکر می کنید با توجه به احتمال قدرت گیری داعش در افغانستان، فضای کشورهای منطقه به نحوی است که طالبان وارد فرایند سیاسی در افغانستان شود؟

برداشت درستی است به هر حال بخش هایی از صحبت هایی که طیب آغا در ایران داشت و بعد هم با هدایت پاکستان به چین رفت در ارتباط با مساله ظهور داعش و نگرانی مشترکی است که افغانستان، پاکستان، هند و چین دارند. چین قرار است ۴۶ میلیارد دلار در پاکستان سرمایه گذاری کند اگر امنیت نباشد این سرمایه گذاری و سوددهی آن به خطر می افتد بخصوص که چینی ها برنامه گسترده ای برای سرمایه گذاری در بندر گوادر دارند. ظهور داعش با این ادعاهایی که در خصوص خلافت اسلامی مطرح کرده است همه را دچار مشکل می کند. راه حل هم منطقه ای است و یک کشور به تنهایی نمی تواند با این جریان برخورد کند چرا که انگیزه مذهبی و منابع مالی قابل توجهی دارند. برخلاف گروه های چریکی دیگر که نیازمند حمایت مالی کشورهای مختلف هستند، داعش با منابع نفتی که به آنها دسترسی پیدا کرده نیاز مالی به کشور دیگر ندارد.

** امضای پیمان امنیتی افغانستان و آمریکا آیا فکر می کنید آمریکا متعهد به حمایت از افغانستان باشد در قبال اقدامات داعش باشد یا با داعش افغانستان هم مثل سوریه و عراق رفتار کند؟

– آمریکایی ها سیاست خاص خود را دارند به هر حال آنها تصمیم گرفته اند از افغانستان خارج شوند و هزینه های ملی و انسانی در این کشور ندهند. بعد از ۱۰ سال برای آمریکایی ها روشن شده است که جنگ در افغانستان به نفع آنها نیست .ضمن اینکه خیلی نباید روی این معاهدات حساب باز کرد. معمولا اگر این معاهدات نفعی برای آمریکا داشته باشد آن را عملیاتی می کنند در غیر این صورت به آن متعهد نمی مانند مهم این است طبق توافق امنیتی آمریکا حداقل ۵ پایگاه نظامی در افغانستان به دست آورده است و در صورت قدرت گیری این جریانات اینها متضرر می شوند. باید پذیرفت که معادلات تغییر کرده است به این معنا به هر حال آنجا هستند و اجازه نمی دهند طالبان و یا داعش به زور قدرت را در اختیار بگیرند. ولی شرکت در قدرت را برای طالبان می پذیرند، اگر سلاح را بر زمین بگذارند و تبدیل به یک جریان سیاسی شوند. در معادله قدرت هم بستگی دارد به چانه زنی هایی که با دولت اشرف غنی دارند گفته می شود قرار است چهار وزارتخانه را به طالبان بدهند و ۱۱ ولایت شرق و جنوب پشتون نشین در اختیار طالبان قرار گیرد. اینها می توانند در چارچوب سیستم فدرال پیش پیش بینی شده حکومت اسلامی خود را پیاده کنند ضمن اینکه فراموش نکنیم حتی اگر انتخابات در این مناطق برگزار شود، طالبان شانس برنده شدن را دارد.

** افغانستان با عربستان روابط خوبی دارد. اظهاراتی هم مطرح است که سعودی ها از جریانات تکفیری حمایت می کنند. روابط بین اشرف غنی و عربستان را چگونه می بینید؟

– اشرف غنی وقتی بر سر کار آمد با این نگاه در سیاست خارجی در عرصه قدرت حضور یافت که بر اساس آن اگر با کشورهای منطقه هند، پاکستان، ایران، چین، عربستان، امارات و قطر به تفاهم برسد، امکان صلح با طالبان و شبکه حقانی و حزب حکمتیار بیشتر است. بر اساس این تلقی، اشرف غنی به کشورهای عربستان، پاکستان، ایران و چین نزدیک می شود. تیم اشرف غنی از جریان تکنوکرات بوده و واقع بینانه به مسائل نگاه می کند و به دنبال توازن در روابط با ایران و عربستان است تا برنامه های خود را به پیش ببرد.

برچسب ها :

ناموجود
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.