کاوشی در آمار واقعی تخریب جنگل های هیرکانی



در رسانهها و سخنرانیها از زبان کارشناسان و علاقهمندان به جنگل و محیط زیست، مکرر خوانده و شنیده میشود که بخش عظیمی از جنگلهای هیرکانی در چند دههٔ اخیر از بین رفته است و اگر وضع به همین منوال سپری شود، تا چند دههٔ آینده چیزی از جنگل در شمال کشور باقی نمیماند.
برخی معتقدند که مساحت جنگلهای هیرکانی در حوالی سال ۱۳۲۰ در حدود ۳٫۴ میلیون هکتار بود و چون آمار فعلی مساحت این جنگلها در حدود ۱٫۹ میلیون هکتار است، نتیجه میگیرند سالانه به طور میانگین ۲۰ هزار هکتار از جنگلهای شمال تخریب میشود.
جدا از کاهش مساحت که مصداق تخریب کمی است، کاهش تعداد درخت در هکتار نیز که منجر به تُنُک شدن جنگل میشود یکی از نشانههای تخریب جنگل است که در چارچوب تخریب کیفی قرار دارد.
عدهای که درمیانسالی و یا بالاتر زندگی میکنند با استناد به مشاهدات عینی خود در چند دههٔ اخیر، معتقدند عقبنشینی و تُنُک شدن جنگلهای هیرکانی در بسیاری از مناطق، امری واضح و بینیاز از ارائهٔ آمار است.
آن گونه که ابوالفضل بیهقی (۳۸۵-۴۷۰ق) در تاریخ بیهقی، و بر پایهٔ مشاهدات خود ذکر میکند، در سال ۴۲۶ق یعنی در حدود هزار سال قبل و در هنگام لشکرکشی سلطان مسعود غزنوی به تبرستان، در جلگهٔ بین ساری و آمل، جنگلی انبوه و هموار که تا کوه امتداد داشت دیده میشد و راههای آن به قدری باریک بود که فقط دو سه سوار میتوانستند از کنار هم عبور کنند. همچنین راه بین آمل و ناتِل (نزدیک نور فعلی) پوشیده از جنگل و جوی و برکه بود.
تا حدود ۱۰۰ سال پیش نیز قسمت اعظم جلگهٔ شمال کشور پوشیده از جنگل بود که این موضوع برای مثال در کتاب «مازندران و استراباد» نوشتهٔ یاسَنْت لوئی رابینو (Hyacinthe Louis Rabino)، کنسول انگلستان در رشت، که در بهار ۱۲۸۸ و پاییز ۱۲۸۹ شمسی از رشت تا گرگان سفر کرد ذکر شده است.
افزایش جمعیت در شهرها و روستاهای شمالی در چند دههٔ گذشته، بهویژه در مناطق جلگهای که در پی خشکاندن برکهها و آبگیرها و رفع خطر بیماری مرگبار مالاریا در کمتر از یک قرن اخیر رخ داد، زمینه را برای تخریب بیشتر جنگلهای هیرکانی فراهم کرد.
در این مدت عدهٔ زیادی به نواحی ساحلی شمال رو آوردند و در کنار دریا ساکن شدند و با تخریب جنگلها، به جایش ساختمان و زمینهای کشاورزی و مراتع و باغهای مرکبات و چای ایجاد کردند.
در ارتفاعات بالا و مرز جنگل و مرتع نیز چرای مفرط دام موجب پاین آمدن دارمرز (tree line)، یعنی بالاترین حد رویش درختان جنگلی در ارتفاعات کوهستانی شده است.
از طرف دیگر برخی آمارها و تأیید و تکذیبهای منتقدان و مدافعان، باعث میشود تعیین دقیق میزان تخریب کمی و کیفی در دهههای اخیر دشوار باشد. هر چند با کنار هم نهادن موزائیکهای اطلاعاتی میتوان تا حدی به تصویری روشن از وضع گذشته و حال و واقعیت امر دست یافت.
چیستی جنگلهای هیرکانی
آنچه در زبان علمی به نام جنگلهای هیرکانی (Hyrcanian Forests) و در زبان عُرفی به اسم جنگلهای شمال نامیده میشود، یکی از پنج ناحیهٔ رویشی جنگلی و در واقع متراکمترین ناحیهٔ جنگلی در ایران است که در نیمرخ شمالی رشته کوه البرز، در پهنهای به طول ۸۰۰ کیلومتر و به عرض ۲۰ تا ۷۰ کیلومتر، از آستارا در شمال استان گیلان تا گُلیداغ در شرق استان گلستان امتداد دارد.
هیرکان یا وَرکان (وَرکانه)، بنا بر توضیح دایرهالمعارف فارسی (به سرپرستی غلامحسین مصاحب) صورتِ فارسیِ نام یونانی باستانِ گرگان یا جُرجان است که در زمان باستان، محل زندگی قومی به همین نام در استان گلستان امروزی و نواحی اطراف آن بود و از مکانهای اصلی اقامت پارتها بعد از ورود به سرزمین ایران محسوب میشد.
منطقهٔ هیرکانی در اوج گسترش، علاوه بر استان گلستان کنونی، استانهای گیلان و مازندران و بخشهایی از جمهوری ترکمنستان را نیز شامل میشد.
نام این قوم، جدا از سرزمین مذکور، به دریای کاسپی (دریای خزر) هم اطلاق میشد و یکی از نامهای آن، دریای هیرکان یا دریای وَرکانه بود.
جنگلهای این منطقه نیز به همین دلیل در متون علمی به نام جنگلهای هیرکانی و گاه جنگلهای خزری یا کاسپی (Caspian Forest) نامگذاری شده است.
با این حال در کشور ما همچنان که در هنگام مسافرت به شهرهای ساحلی دریای خزر از اصطلاح «شمال» استفاده میشود، این جنگلها نیز در تداول به صورت «جنگلهای شمال» خوانده و نوشته میشود.
آمارهای کمی
مطابق آمار سازمان جنگلها، مراتع و آبخیزداری کشور، کریم ساعی (۱۲۸۹ مشهد -۱۳۳۱ تهران) پایهگذار جنگلداری علمی در ایران، در سال ۱۳۲۵ میزان جنگلهای ایران را ۱۸ میلیون هکتار تخمین زد که ۹ میلیون و ۸۱۶ هزار هکتار آن جنگل واقعی و هشت میلیون هکتار آن اراضی جنگلی یا بوتهزار و جنگل بسیار تُنُک بود.
ساعی، مجموع جنگلهای واقعی و اراضی جنگلی شمال را نیز در حدود ۳٫۴ میلیون هکتار برآورد کرد.
در سالهای ۱۳۳۴-۱۳۳۶ با تهیهٔ نخستین عکسهای هوایی از جنگلهای هیرکانی و تهیهٔ نقشهٔ مسطحاتی (planimetric map) یعنی نقشهای که نقاط ارتفاعی را نشان نمیدهد، آن هم با مقیاس ۱:۵۰۰۰۰ امکان تعیین مساحت و بررسی کمی و کیفی جنگلها با دقت بیشتری فراهم شد. در آن زمان، وسعت جنگلهای هیرکانی دو میلیون و ۸۸ هزار و ۵۵۹ هکتار محاسبه شد.
دومین عکسبرداری هوایی از جنگلهای هیرکانی و تهیهٔ نقشهٔ عارضهنگاشتی (topographic map) از آن به مقیاس ۱:۲۵۰۰۰ در سال ۱۳۴۶ به همت دفتر مهندسی سازمان جنگلها صورت گرفت که به دلیل پارهای مشکلات، جنگلهای پراکنده و کوهستانی را در نظر نگرفتند که با توجه به این موضوع، مساحت جنگلهای هیرکانی یک میلیون و ۹۸۹ هزار و ۴۵۸ هکتار به دست آمد. یعنی ۹۹ هزار و ۱۰۱ هکتار کمتر از دورهٔ قبل.
در سال ۱۳۷۳ سومین عکسبرداری هوایی از جنگلهای هیرکانی و تهیه نقشهٔ عارضهنگاشتی از آن با مقیاس ۱:۲۵۰۰۰ با کوشش دفتر مهندسی جنگل و مرتع سازمان جنگلها و مراتع انجام شد که مرز این پروژه همان مرز و محدودهٔ سال ۱۳۴۶ بود و مساحت جنگلهای شمال را یک میلیون و ۸۴۷ هزار و ۸۸۶ هکتار نشان داد. بنا بر این آمار، مساحت جنگلهای هیرکانی باز هم کاهش یافت که این بار در مقایسه با عکسبرداری قبلی، معادل ۱۴۱ هزار و ۵۷۲ هکتار بود.
عکسبرداری چهارم از جنگلهای هیرکانی در سال ۱۳۸۳ به همت دفتر مهندسی جنگل سازمان جنگلها، مراتع و آبخیزداری کشور انجام شد که مقیاس عکسهای این پروژه ۱:۴۰۰۰۰ بود و سازمان نقشهبرداری کشور از آن نقشهٔ رقمی (digital map) به مقیاس ۱:۲۵۰۰۰ تهیه کرد و مساحت جنگلهای هیرکانی یک میلیون و ۹۳۹ هزار و ۴۹۴ هکتار محاسبه شد. بر این اساس، مساحت جنگلهای هیرکانی ۹۱ هزار و ۶۰۸ هکتار نسبت به عکسبرداری سال ۱۳۷۳ افزایش نشان میدهد.
گویا در عکسبرداری هوایی سال ۱۳۸۳، برخی از جنگلهای پراکنده و کوهستانی که به دلیل فاصله داشتن از بخش اصلی جنگلهای هیرکانی، در دورههای قبلی منظور نمیشد، جزء جنگلهای شمال محسوب شده است.
برخی از کارشناسان معتقدند که جنگلهای پراکنده و کوهستانی مورد نظر، با توجه به نوع پوشش گیاهی و اقلیم، جزء جنگلهای هیرکانی هستند و فقط کمبود امکانات و مشکلات اجرایی باعث شده بود که در آماربرداریهای قبلی منظور نشوند.
بنابراین در تحلیل ارقام مربوط به کاهش و افزایش مساحت جنگلهای هیرکانی نباید فقط به صرف عدد توجه کرد بلکه باید این نکته را در نظر گرفت که آیا مساحت پروژههای آماربرداری یکسان بوده یا نه که در پاسخ باید گفت در همهٔ موارد یکسان نبوده است.
برای اینکه بدانیم نایکسانی مساحت پروژهٔ آماربرداری، در مساحت کلی جنگلهای هیرکانی چقدر تأثیر داشته است باید از مجموع مساحت جنگلهایی که در یک آماربرداری، جزء جنگلهای هیرکانی حساب شده و در یک آماربرداری دیگر محسوب نشده است مطلع باشیم.
چنین معلوماتی جز با بررسی ریز آمار و اطلاعات به دست نمیآید که اغلب در دسترس همگان نیست و بنابراین راهِ قضاوت منصفانه بر خیلیها بسته میشود. ولی حتی با اتکا به آمارهای کلان رسمی میتوان برداشت کرد که مساحت جنگلهای هیرکانی در ۷۰ سال اخیر کاهش یافته است که شاید بتوان مقدار آن را در حدود ۲۰۰ هزار هکتار یعنی ۱۰ درصد برآورد کرد.
یکی از دلایلی که باعث شد تخریبهای وارد شده به جنگلها تا حدی جبران شود، جنگلکاریهای گسترده در شمال کشور بود. در نیم قرن اخیر در حدود ۳۰۰ هزار هکتار جنگلکاری در شمال انجام شد که ۴۵ هزار هکتار جنگلکاری در منطقهٔ قَپان استان گلستان از شاخصترین آنها به شمار میرود.
اگر این جنگلکاریها نبود، کاهش مساحت و افت کیفی جنگلهای هیرکانی بسیار بیشتر میشد.
آمارهای کیفی
گذشته از مساحت جنگل، یکی از شاخصهای مهم در نگهداشت جنگل (Forest Protection)، مشخصهها یا عاملهای کیفی آن است. دو جنگل با مساحت یکسان که حجم درختانِ یکی از آنها دو برابر دیگری است، تفاوت زیادی با هم دارند. به همین دلیل نباید فقط به تخریبهای کمی توجه کرد زیرا کاهش حجم در هکتار و تُنُک شدن آن نیز از مصادیق مهم تخریب است.
بر این اساس بخش مهمی از مطالعات و آماربرداریهای صورت گرفته در جنگلهای هیرکانی مربوط به بررسی وضع کیفی این جنگلها است.
نخستین مطالعهٔ کیفی یا ارزیابی دورهای جنگلهای هیرکانی را در سال ۱۳۳۷ یک شرکت آمریکایی به سرپرستی دکتر راجرز و با همکاری کارشناسان ایرانی آغاز کرد. این گروه، جنگلهای شمال کشور را به استثنای شمال تالش به ۱۸ واحد تقسیم و با اندازهگیری ۷۵۳ قطعه نمونهٔ زمینی، هر یک به مساحت هزار متر مربع و ۸۳۱۰ قطعه نمونه در عکس هوایی، نتایج حاصل از ساختار کیفی را به سطح کل جنگلها تعمیم دادند.
دومین مطالعهٔ کیفی در سال ۱۳۵۲ باتلاش دکتر ویلیام و همکاری کارشناسان ایرانی انجام گرفت. روش کار این گروه متکی به برداشت مجدد قطعات نمونه ثابتِ دورهٔ قبل و استفاده از روش تریپی (۳p) بود که علیرغم انجام یافتن مطالعات میدانی، اطلاعات به دست آمده هرگز منتشر نشد و تنها درسال ۱۳۵۶ جیمز اسکات، یکی از اعضای این پروژه، گزارشی انگلیسی در ۳۲ صفحه از این مطالعه به دفتر مهندسی داد.
سومین مطالعهٔ کیفی را در سال ۱۳۵۳ و ۱۳۵۴ شرکت یاکو پویری (Jaakko Pöyry) از فنلاند با همکاری کارشناسان ایرانی انجام داد. محدودهٔ مطالعه از آستارا تا گُلیداغ را پوشش میداد. در این مطالعه، روش نمونهبرداری دومرحلهای اجرا شد.
چهارمین مطالعهٔ کیفی جنگلهای هیرکانی در سال ۱۳۶۴ به همت دفتر فنی جنگلداری سازمان جنگلها و مراتع تحت عنوان «طرح جامع مقدماتی جنگلهای شمال کشور» مشتمل بر آماربرداری از تعداد ۱۵۰۰۰ قطعه نمونهٔ زمینی غیر ثابت با مساحت هر کدام هزار متر مربع بر روی شبکه ۲۵۰×۵۰۰۰ متر انجام شد. مطالعات اجتماعی و اقتصادی با سرشماری صد در صد و مطالعات پایه شامل هوا و اقلیم، زمینشناسی، خاکشناسی بود که نتایج مطالعات، شامل آمار ۱۰۳ حوزه آبخیز، در سال ۱۳۶۹ منتشر شد. میانگین حجم در هکتار درختانِ جنگلهای هیرکانی در این مطالعه ۲۱۰ متر مکعب به دست آمد.
پنجمین مطالعهٔ کیفی در سال ۱۳۷۵ به کوشش دفتر فنی جنگلداری سازمان جنگلها و مراتع آغاز شد و نتایج آن متکی بر اندازهگیری حدود ۵۰۰۰ قطعه نمونهٔ ثابت به مساحت هر کدام هزار متر مربع در شبکهای به ابعاد ۱۰۰۰×۵۰۰۰ متر بود که به صورت سامانمند بر روی شبکهٔ سامانه مختصات جهانی مرکاتور معکوس یا همان یوتیام (UTM) طراحی شد. اما برای دسترسی به قطعات نمونه از قطبنما/شیبسنج سونتو (suunto)، ارتفاعسنج، پیمایش بر روی خطوط شبکه با طناب ۲۵ متری با تصحیح شیب استفاده شد. در این دوره اطلاعات متنوعی گردآوری شد؛ از جمله آنکه علاوه بر درختان سرپا، درختان افتاده نیز بررسی و اندازهگیری شد. میانگین حجم در هکتار درختانِ جنگلهای هیرکانی در این مطالعه ۲۸۰ متر مکعب برآورد گردید که ۷۰ متر مکعب بیشتر از دورهٔ قبل بود.
ششمین و آخرین مطالعهٔ کیفی یا دورهای جنگلهای هیرکانی در قالب زیرپروژهٔ ارزیابی کیفی جنگلهای شمال کشور در چارچوب پروژهٔ تهیه و تجدید نظر طرحهای جنگلداری از طرح جامع صیانت از جنگلهای شمال کشور در سالهای ۱۳۸۴-۱۳۸۶ انجام شد. در این مطالعه با استفاده از دادههای جمعآوری شده از ۲۹۱۶ قطعه نمونهٔ آماربرداری شده، میانگین حجم در هکتار جنگلهای هیرکانی ۲۴۲ متر مکعب به دست آمد که ۳۸ متر مکعب کمتر از دورهٔ قبلی بود.
بر پایهٔ مطالعات کیفی صورت گرفته، میانگین حجم درختان در سه دههٔ اخیر از ۲۱۰ متر مکعب در هکتار به ۲۸۰ متر مکعب در هکتار افزایش و سپس به ۲۴۲ متر مکعب در هکتار کاهش یافت.
بالا بودن میانگین حجم در هکتار حاکی از وجود درختان قطور در جنگل است. به دلیل قطع زیاد درختان قطور در دهههای گذشته، اکنون درختان با قطر بالای دو یا سه متر، بسیار کمتر از گذشته در جنگل دیده میشود.
البته بهره برداری از جنگلهای هیرکانی که در سال ۱۳۷۳ در حدود یک میلیون و ۹۳۷ هزار متر مکعب بود اکنون به حدود ۵۰۰ هزار متر مکعب در سال و بلکه کمتر رسیده است.
همچنین بسیاری از عوامل تخریب جنگل در گذشته که به دلیل سبک زندگی سنتی پدید آمده بود الآن متروک شده که زغالگیری از چوب درختان جنگلی و همچنین ساخت خانه با چوب از آن جمله است.
در ۳۰ دی ۱۳۳۳ احمدحسین عدل، وزیر کشاورزی وقت که برای پاسخگویی به سؤال یکی از نمایندگان به مجلس شورای ملی رفته بود، اعلام کرد که سالانه ۲۰ میلیون متر مکعب چوب جنگلهای شمال صرف تولید زغال میشود. در حالی که تولید زغال اکنون در جنگلهای هیرکانی بسیار ناچیز و نزدیک به صفر است.
نبود این دست از عوامل مخرب در زمان فعلی شایان توجه است ولی جبران تخریبهای گذشته زمان میخواهد که باید بدون از دست دادن فرصتها، جلو تخریب بیشتر گرفته شود.
ایرنا
برچسب ها :
ناموجود- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰