هویت مسأله مهم جهان معاصر



آیا ریشه اصلی جنگ داخلی در عراق و سوریه را نمیتوان ناشی از عدم شکلگیری هویت ملی منسجم و یکپارچه دید؟ کشورهایی که در روند دولت-ملتسازی با انبوهی از مسائل و مشکلات از جمله چالش اساسی عدم شکلگیری هویت ملی منسجم و یکپارچه روبهرو بوده و نتوانستند جامعه چندی قومی و چند صدایی را حول ارزشها، وفاداریها، سمبلها، اسطورهها و در کل فرهنگ مشترک گرد هم اوردند، و حال باید هزینه این ضعف و ناتوانی را به بدترین شکلی بدهند.
در این بحث صرفاً نمیتوان به بعد ملی هویت توجه کرد(اگرچه مهمترین مرجع هویتی را باید در همین سطح دنبال کرد)، بلکه در سطوح مختلف، هویت یا بهتر است گفته شود بحران و تنش هویتی میتواند منشاء بسیاری از ناهنجاریها و مشکلات باشد.
بهطور نمونه خانواده خود دارای یک هویت است، اگر در این سطح وفاداریها و ارزشها سست گردد، بدون تردید با انسانهایی روبهرو خواهیم بود که دارای هویت شکننده، پرتردید و ابهامی هستند که تزلزل و تردید را در رفتارهای آنها نیز میتوان مشاهده کرد، عاملی که خود منشا بسیاری از تنشهای اخلاقی و اجتماعی خواهد شد.
به همین دلیل است که در جوامع کنونی سست شدن بنیان خانواده و شکننده شدن هویت آن، از جمله خطرات و آسیبهای بزرگ اجتماعی قلمداد میشود. بنابراین در هر سطحی از روابط اجتماعی، هویت دارای اهمیت اساسی بوده و همواره بایستی بدان تاکید داشت و بهویژه دولتها مکلف هستند که از طرق مختلف در جهت تحکیم بنیانهای هویتی جامعه(از کلان مرجع هویتی یعنی ملی گرفته تا خرده هویتهای شهروندی و خانواده و …) تلاش نماید.
بنابر اهمیت موضوع تلاش میشود در قالب مجوعه بحثهایی به بررسی برخی از ابعاد این موضوع مهم پرداخته شود. در هر سطحی از روابط اجتماعی، هویت دارای اهمیت اساسی بوده و همواره بایستی بدان تاکید داشت و بهویژه دولتها مکلف هستند که از طرق مختلف در جهت تحکیم بنیانهای هویتی جامعه(از کلان مرجع هویتی یعنی ملی گرفته تا خرده هویتهای شهروندی و خانواده و …) تلاش نماید.
هویت حسی است که در یک گستره زمانی نسبتاً بلندمدت شکل گرفته و استمرار پیدا میکند. هویت بخشی جداییناپذیر از شناخت است که زندگی را پیشبینیپذیر کرده و رفتار افراد در یک جامعه انسانی را در چارچوبی معنادار و منظم در میآورد.
هویت بدینگونه با نظم در هر شکلی از زندگی اجتماعی ارتباط نزدیکی دارد. در واقع نظم در هر سطحی از زندگی اجتماعی در ارتباط با افرادی معنا پیدا میکند که دارای هویت تعریف شده و مشخصی باشند.
یا میتوان اینگونه مطرح کرد که نظم از روابط مبتنی بر هویتهای مشخص، تثبیت شده و نهادینه شده نشات گرفته و تقویت میگردد. اصلاً آیا نظم در جهان بدون هویت معنا و مفهوم پیدا می کند؟ بی تردید پاسخ منفی است.
هویت مقولهای است ارتباطی و اجتماعی که در تعاملات و ارتباطات شکل مییابد، پس هویت را بیستی امری سیال دانست که همواره در حال شدن و تغییر است. هویتها در یک گستره اجتماعی موجب نزدیکی افراد به یکدیگر میشوند.
بهطور نمونه اگر مهاجرین خارجی در یک کشور(مثلاً چینیها در ایالات متحده) در شهر یا محلاتی دور هم گرد میآیند، به این دلیل است که خود را دارای یک هویت مشترک و البته متمایز با جامعه میزبان میبینند.
این خود موجب استمرار هویت آنها و تداوم ارتباطاتشان با کشورشان میگردد و از سوی دیگر بهعنوان مانعی در جهت استحاله هویتی آنها در هویت جامعه میزبان میشود که اگر در این زمینه مقاومت جدی وجود داشته باشد و یا ارزشها و هنجارها و فرهنگ جامعه میزبان را هدید کند، میتواند به بحران بزرگ اجتماعی و حتی سیاسی تبدیل شود و امنیت را بهمخاطره بیاندازد.
در این زمینه میتوان به حساسیتی که کشورهای اروپایی در حال حاضر نسبت به موج گسترده مهاجرین دارند اشاره کرد، که موجب واکنش این جوامع با اتخاذ سیاستهای هویتی سختگیرانه جدید شده است.
“من کیستم؟” این سئوال اصلی و محوری مرتبط با هویت است. پاسخ این سئوال برای افراد میتواند بسیار متفاوت و گوناگون باشد. در محدوده تقسیمات کشوری(بهعنوان کلانترین و رایجترین تقسیمات سیاسی در سطح جهان) پاسخها میتوانند بر اساس ملیتهای مختلف بدینگونه اعلام باشد: ایرانی، افغانی، روسی، اتریشی، آلمانی، فرانسوی، کانادایی، ایتالیایی و دهها هویت ملی دیگر. البته این کلانترین پاسخ به این سئوال هویت است و در چارچوب آن دهها خرده هویت نیز معناÂ پیدا میکند، مانند شیعه، سنی، زرتشتی، مسیحی کاتولیک، مسیحی ارتدوکس(در قالب هویت مذهبی) ، یا کرد، آبخازی، اوستیایی، آجاری، کاتالانی، تاتار، و…(در قالب هویت قومی) و انواع خرده هویتهای ایلی، طایفهای، فامیلی، جنسیتی و … . در صورتی که بحران همبستگی و یکپارچگی حل نشده باشد و یا در اثر بروز برخی تحولات، سست و متزلزل شده و دوباره بحرانی گردد، احتمال برخورد خرده هویتها با هویت کلان(ملی) وجود دارد. وجود و یا شدت و ضعف این بحران را نیز میتوان از نوع پاسخگویی به همین سوال مشاهده کرد. بهطور نمونه اگر کاتالانهای اسپانیا، کردهای ترکیه و عراق و سوریه، چچنها و تاتارهای روسیه، آبخازهای گرجستان، به هویت ملی اسپانیایی، ترکیهای، عراقی، سوریهای، روسی، و گرجستانی پایبند نبوده و به هویت کاملاً متمایز و مستقل خودشان تاکید کنند و آن را درمقابل هویت کلان ملی تعریف کنند، بیگمان میتوان نتیجه گرفت که این کشورها با بحران همبستگی و یکپارچگی ملی روبهرو بوده و مستعد تنش و بحران هستند، امری که همین نمونهها به اشکال مختلف با آن درگیر هستند. به همین دلیل است که در چنین نمونههایی معمولاً برخوردهای خشونتباری بین نیروهای دولتی(مدافعان هویت ملی) و چالشآفرینان قومی(مدعی هویت متمایز در مقابل هویت ملی) شکل گرفته و موجب بروز ناامنیهای داخلی و منطقهای شده و میشوند.
در واقع در چنین مواردی هنگامی که گروهی از افراد دیگر خواهان در برگیری و شمولیت یک هویت کلان(ملی) بر هویت قومی و مذهبیشان نباشند، بحران هویت ملی ممکن است به بروز تعارضات جدی و جنگ داخلی(مانند سوریه و عراق) و حتی تجزیه و متلاشی شدن یک کشور بیانجامد(همچون نمونه یوگسلاوی.) اتحاد جماهیر شوروی نمونه مهمی در این زمینه است، ابرقدرتی که هرگز نتوانست در درون خود مسئله هویت ملی را حل کند و نهایتاً از دل آن هویتهای ملی جدیدی سربرآوردند. در دوره شوروی، زمامداران وقت بسیار سعی کردند که انسان شوروی(Soviet Man) و یا انسان روس(Russia Man) را خلق کنند، امری که هرگز تحقق نیافت و قومیتهای متمایز(ارمنی، گرجی، ترکمن، تاجیک، قزاق و …) در مقابل سیاستهای حکومت مرکزی و استحاله یافتن در هویت کلان مقاومت کردند و نهایتاً خود را بهعنوان هویت مستقل ملی معرفی کردند.
بنابراین موضوع هویت در هر سطح و بعدی از زندگی اجتماعی بهویژه در بعد ملی آنÂ دارای اهمیت حیاتی بوده و تحقیقات و مطالعات وسیع و دقیق را میطلبد. در کشوری مانند ایران که در بطن خود خرده هویتهای متعدد(قومی، ایلی، طایفهای و مذهبی) وجود داشته و در برخی نواحی مرزیاش نیز برخی خویشاوندیهای قومی بین مرزنشینان با دیگر اقوام و ملتهای همسایه دیده میشود، چنین مطالعات سازمان یافته، گسترده و منسجمی بسیار ضروری مینماید
.در کشوری مانند ایران که در بطن خود خرده هویتهای متعدد(قومی، ایلی، طایفهای و مذهبی) وجود داشته و در برخی نواحی مرزیاش نیز برخی خویشاوندیهای قومی بین مرزنشینان با دیگر اقوام و ملتهای همسایه دیده میشود، چنین مطالعات سازمان یافته، گسترده و منسجمی بسیار ضروری مینماید. همچنین بروز برخی بحرانهای هویتی در جامعه ناشی از افزایش تماس و ارتباط فرهنگ ایرانی با فرهنگ غیر ایرانی -که در بطن جهانیشدن دارای شدت بیشتری است- و یا برخی مشکلات سیاسی، اقتصادی و اجتماعی و نقش مخرب برخی برنامههای ماهوارهای و شبکههای اجتماعی، بر اهیمت این بحث میافزاید.
با آگاهی از حساسیت بالای این موضوع، و اینکه خطرات بزرگی میتواند جوامعی که دچار بحران هویت در سطوح مخلف(خصوصاً ملی) هستند را تهدید نماید، و با درک منافع ملی و ضرورت ارائه راهکارها و پیشنهادات کاربردی برای حل برخی مسائل هویتی(که البته در یک پروسه زمانی نسبتاً بلندمدت تحقق مییابند)، هویت بایستی بهعنوان یکی از موضوعات جدی و بسیار مهم مطالعاتی در دستورکار جامعه آکادمیک قرار گرفته و نهادهای ذیربط و تصمیمگیرنده نیز در این زمینه برنامهریزیها و اقدامات لازم را بهطور سنجیده و عقلانی دنبال نمایند.
بحران هویت علت اصلی وقوع بسیاری از تنشها، بیثباتیها، نزاعها، مناقشهها، اختلافات، جنگهای داخلی، جنگهای قومی و فرقهای و مذهبی و … میباشد و پیشبرد توسعه بدون حل آن تحقق پیدا نمیکند.
از: دکتر افشین زرگرعضو هیأت علمی دانشکده حقوق و علوم سیاسی–دانشگاه آزاد اسلامی واحد کرج
برچسب ها :
ناموجود- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰