0 نظر
136 بازدید

اهداف و گزینه های بازیگران خارجی در سوریه

double-quot
تهران – جارپرس – یک علت عمده در تداوم جنگ داخلی سوریه و افزایش شدت آن، تضاد لاینحل میان اهداف مد نظر بازیگران خارجی در این کشور است. چون هیچ راه میان های برای آشتی دادن منافع کاملاً متضاد بازیگران عمده خارجی درگیر در سوریه وجود ندارد، جنگ به عنوان تنها راه چاره برای تحقق اهداف این بازیگران باقی مانده است. البته منافع برخی از بازیگران، تضاد ماهوی با یکدیگر ندارد و دستیابی به گون های سازش در خصوص آن غیرممکن نیست.
کد خبر : 16646
تاریخ انتشار : سه‌شنبه 23 شهریور 1395 - 7:30
اهداف و گزینه های بازیگران خارجی در سوریه

یک علت عمده در تداوم جنگ داخلی سوریه و افزایش شدت آن، تضاد لاینحل میان اهداف مد نظر بازیگران خارجی در این کشور است. چون هیچ راه میان های برای آشتی دادن منافع کاملاً متضاد بازیگران عمده خارجی درگیر در سوریه وجود ندارد، جنگ به عنوان تنها راه چاره برای تحقق اهداف این بازیگران باقی مانده است. البته منافع برخی از بازیگران، تضاد ماهوی با یکدیگر ندارد و دستیابی به گون های سازش در خصوص آن غیرممکن نیست. در این میان منافع برخی بازیگران، دارای ابهام جدی است و البته همین ابهام، موضع منعطف تری به آنها اعطا می کند.

مقدمه

به هر میزان که از شروع جنگ سوریه گذشته، حضور بازیگران خارجی در این منازعه پررنگتر شده است. این پررنگ شدن بی سبب نبود: با گذشت زمان، ارتش سوریه در مقابل نیروهای مورد حمایت کشورهای خارجی– چه از نظر نفرات و چه از نظر تجهیزات- فرسوده تر ش  ده و منابع مورد نیاز برای جنگ را- از درآمد دولتی تا منابع تولید انرژی، کارخانجات و تولیدات کشاورزی- از دست داده است. شمار نفرات ارتش به سبب تمرد، فرار یا تلفات، کاستی گرفته و تولید اسلحه و مهمات توسط دولت، دست کم تا ماه مه ۲۰۱۶ متوقف شده بود.

از این رو اسد برای ادامه جنگ، تقریباً هیچ نداشت: نه نیروی انسانی کافی، نه اسلحه و مهمات، نه مواد غذایی و انرژی و سوخت و البته نه پول. همین هم موجب شد تا برخی کشورها همچون روسیه، حضور بیشتری از لحاظ میدانی در سوریه داشته باشند. این در حالی بود که معارضان به صورت روزافزون اتکا یش  ان به خارج بیشتر شده است. از حمایت های قابل توجه قطر در سال های اول جنگ داخلی که بگذریم، مخالفان جز با حمایت عربستان سعودی و ترکیه هرگز قادر به ادامه حیات و حفظ و توسعه قلمرو تحت کنترل خود نبودند.

ایالات متحده که تا مارس ۲۰۱۴ از اعطای کمک های نظامی مرگبار به شورشیان خودداری کرده بود، از آن تاریخ با ارسال موشک های تاو و ملزومات دیگر، در احیای نظامی مخالفان اسد نقش اساسی ایفا کرد. ظهور داعش و قدر تنمایی آن، حضور بازیگران بین المللی در سوریه را بیشتر کرد: آمریکا در رأس ائتلافی از متحدانش، عملیات هوایی در سوریه را آغاز کرد و برای نبرد با داعش، حمایت خود از کردها و برخی نیروهای سوری مخالف اسد را افزایش داد.

ترکیه که متحمل عملیات تروریستی و درگیری های مرزی خونبار با داعش شده بود، خود را در نبرد با گروه مزبور یافت؛ با قدرت گرفتن کردهای سوریه بر نگران یاش افزوده شد و با روسیه، دست به گریبان تنشی بی سابقه شد. روسیه از انتهای سپتامبر ۲۰۱۵ دست به مداخله مستقیم نظامی در سوریه زد؛ اتحاد روسیه با سوریه که تا این زمان بیشتر نمادین یا حداکثر سیاسی و دیپلماتیک پنداشته می شد، به شکل اتحادی راهبردی نمایان شد.

در این میان وضعیت نظامی در سوریه، آینه ای تمام نما از بن بست سیاسی موجود در خصوص آن– چه در سطح داخلی و چه در سطح بین المللی- است: مخالفان در ساقط کردن اسد ناتوان مانده اند و البته اسد هم به رغم پیروزی های قابل توجهی که او از زمان مداخله روسیه در سوریه به دست آورده، همچنان در سرکوب مخالفان با مشکلات عدیده ای روبه رو است. در این میان پشتیبانی حامیان خارجی از مخالفان همچنان تداوم دارد زیرا این حامیان، اهدافی دارند که به هیچ رو با روی کار باقی ماندن اسد یا نظم سیاسی مشابه دوران او و نیز اهداف مورد نظر حامیان وی آشتی پذیر نیست.

 

اهداف و عملکرد آمریکا و روسیه

به درستی روشن نیست ایالات متحده و روسیه چه خواسته ای در سوریه دارند. مسکو، حفظ پایگاه های نظامی خود در طرطوس و لاذقیه، جلوگیری از تبدیل شدن سوریه به سرزمین پرورش تروریست و تعیین آینده سیاسی با رأی مردم سوریه را اهداف غیرقابل تغییر خود در قبال این کشور اعلام کرده است. روسیه طرح بحث از باقی ماندن یا خروج اسد از قدرت را به کلی بلاموضوع می داند و تصمیم گیری در این خصوص را حق انحصاری مردم سوریه معرفی می کند.

البته موضع روسیه در خصوص پاره ای مسائل، همچنان مبهم و غیرشفاف است. روسیه از قائل شدن تفکیک میان داعش، جبهه نصرت و گروه های مؤتلف آنها با گروه های موسوم به اپوزیسیون میانه رو سخن می گوید حال آنکه در عملیات نظامی خود، اغلب این تفکیک را نادیده گرفته است. برای مثال، آمریکا ادعا کرده که گروه موسوم به «ارتش جدید سوریه» که در عمق بادیه شام مشغول نبرد با داعش بوده، به سبب بمباران روسیه تلفات سنگینی داده است.

موارد متعدد دیگری از این قبیل اقدامات روسیه علیه آنچه اپوزیسیون میانه رو می نامد، ثبت شده است. اینها به جز عملیات نظامی است که روس  یه علیه احرارالشام و جیش الاسلام، دو گروه بسیار بزرگ مخالفان اسد، صورت می دهد. روسیه بارها از آمریکا خواسته این دو گروه همچون داعش و جبهه نصرت به عنوان گروه های تروریس  تی معرفی شوند، اما آمریکا و حامیان مخالفان اسد، به شدت با این اقدام مخالفت کرده اند. از سوی دیگر، روسیه در خصوص اقدامات کردهای سوریه و خواسته آنها برای تشکیل حکومت فدرال و یا حتی تمایلات پیدا و پنهان آنان در خصوص اعلام استقلال از سوریه، موضع مبهمی داشته است. گفته می شود روسیه حمایت تلویحی خود از اقدامات کردها را اعلام کرده است.

حملات بخشی از نیروهای کرد سوریه علیه نیروهای ارتش آزاد در شمال حلب در دو محور شیخ مقصود و مارع، به هماهنگی های صورت گرفته میان کردها و روسیه نسبت داده می شود. نکته دیگر به نحوه مدیریت عملیات نظامی روسیه در سوریه مربوط است. در نیمه مارس ۲۰۱۶، ناگهان روسیه از خاتمه عملیات نظامی خود در سوریه خبر داد؛ البته با قید این نکته که برای تثبیت موقعیت به دست آمده در این کشور و نیز ممانعت از مداخله نیروهای خارجی، بخشی از نیروها و تجهیزاتش در سوریه باقی خواهد ماند.

در این میان، اخبار متعددی از خروج هواگردهای نیروی هوایی روسیه از سوریه منتشر می شد، ضمن آنکه کاهش پوشش هوایی روسیه، منتهی به برخی شکست های نظامی (مثلاً در جنوب حلب و حومه لاذقیه) برای اسد شد. با این حال، روسیه همچنان عملیات هوایی خود در سوریه را به صورت گسترده انجام می دهد و قرار است علاوه بر ناوگان هوایی فعلی خود، ناو هواپیمابری را هم به دریای مدیترانه اعزام کند تا برای عملیات در سوریه وارد عمل شود.

از اینها گذشته، کشته ش  دن نیروهای زمینی روس در سوریه این گمان را تقویت می کند که اعلام خروج روسیه یا کاهش حضور نظامی آن از سوریه تنها یک مانور تبلیغاتی یا دست کم یک بزرگنمایی قابل توجه بوده است. مورد دیگری از رویکرد مبهم روسیه، به رابطه و هماهنگی هایی این کشور با اسرائیل مربوط است. روسیه هیچ ممانعتی از عملیات هوایی اسرائیل در سوریه صورت نداده است. آشکار است که هماهنگی میان اسرائیل و روسیه در خصوص سوریه، در سطح بسیار بالایی صورت می گیرد. تحویل تانک اهدایی سوریه به اسرائیل از سوی پوتین (تانک اسرائیلی که سوریه در جنگ ۱۹۸۲ از اسرائیل غنیمت گرفته و به عنوان هدیه به مسکو داده بود) بعد نمادین این روابط دوستانه و نزدیک اسرائیل و روسیه را نشان می دهد.

از نظر برخی تحلیل گران، نگاه مشابهی به سیاست بین الملل از سوی اسرائیل و روسیه وجود دارد: هر دو، دولت هایی هستند که باوری به مرزهای بین المللی موجود ندارند و از اینکه تغییر مرزی، به شیوه ای معمول درآید، استقبال می کنند. این مسئله که روسیه بتواند با تجزیه سوریه موافق باشد چندان غریب نیست؛ تجزیه ای که به شدت از سوی اسرائیل دنبال می شود. روسیه می تواند شاهد تشکیل کشور با اکثریت علوی- مسیحی باشد که به مسکو وابسته است.

همین طور، کشوری از کردهای سوریه، چنان که تشکیل آن دهه ها مد نظر شوروی هم بود، مخالف با منافع روسیه نیست. علاوه بر آنکه چنین موجودیت سیاسی، بزرگترین تنبیه برای ترکیه خواهد بود. اسرائیل هم خواهد توانست به اشغال جولان مشروعیت ببخشد و جامعه بین المللی را به شناسایی رسمی متصرفات خود وادار کند. با این حال، روسیه، گرچه هماهنگی هایی با اسرائیل صورت داده و اعلام کرده که دغدغه های امنیتی اسرائیل را درک می کند، اما آشکارا خلاف منافع اسرائیل هم قدم برداشته است.

روسیه با همراهی چین، قطعنامه پیشنهادی سعودی در شورای امنیت که مورد حمایت اکثر اعضای آن بود، مبنی بر اتخاذ اقدامات حاد علیه حزب الله لبنان را وتو کرد. از دیگر سو، گرم شدن روابط روسیه با ایران و وحدت راهبردی که دست کم در موقعیت کنونی به آن دست یافته اند، موجب خوشنودی اسرائیل نیست.

روسیه ممکن است به دنبال احیای جایگاه خود در نظام بین الملل و قدرت نمایی نظامی در سوریه باشد به آن سان که با شلیک موشک کروز از فاصله چند هزار کیلومتری یا بمباران به وسیله پروازهای طولانی بمب افکن های استراتژیک خود نشان داد؛ اقدامی که آشکارا حاکی از ژست نظامی هم آوردی با اقدامات نظامی مشابه ایالات متحده است. در این صورت باید گفت پوتین چنین نمایش هایی را برای افکار عمومی روسیه تدارک دیده تا ناسیونالیسم روسی مغبون پس از فروپاشی شوروی را به خود جذب کند و حجابی بر حکومت شبه امپراتوری خویش بر کشور بیافکند.

از این ها گذشته، روسیه از سوریه، برگه ای برای کسب مذاکره با آمریکا و کسب امتیاز در خصوص موضوعات دیگر تدارک دیده است. برای حاکمان کنونی روسیه، اولویت اصلی سیاست خارجی و منافع ملی، مشروعیت بخشیدن به توسعه طلبی ارضی در قبال اوکراین و الحاق کریمه به خاک روسیه است. پوتین که فروپاشی شوروی را بدترین فاجعه ژئوپلتیک قرن بیستم می داند، همت خود را مصروف ممانعت از خدشه دارشدن تمامیت ارضی روسیه از یک سو و کوشش برای بازگرداندن قلمروهای از دست رفته روسیه کرده است. این سیاست در قبال گرجستان و اوکراین دنبال شده و ترس از اقدامات مشابه در خصوص کشورهای حوزه بالتیک یا آسیای مرکزی هم وجود دارد.

برخی گمان می کنند ممکن است روسیه برگه سوریه و اسد را با امتیازاتی در خصوص اوکراین و رفع تحریم های ناشی از آن تاخت بزند. با این حال، باید گفت تنها روش بهره جستن از برگه ای همچون سوریه، نه تاخت زدن آن که بازی با آن برای کسب امتیازات بیشتر است. با همه این تفاسیر، روسیه با اقدامات خود جایگاه اسد در سوریه را محکم کرده و در جلوگیری از سقوط وی، نقش مهمی ایفا کرده است. تأمین اسلحه و مهمات برای ارتش اسد و حمایت سیاسی از آن در شورای امنیت، با مداخله نظامی مستقیم در سوریه تکمیل شده است.

هماهنگی با ایران در سوریه و حمله به همه مخالفان اسد و تأکید بر اینکه سرنوشت اسد را مردم سوریه تعیین می کنند، حاکی از این نکته است که روسیه در برهه فعلی، از هیچ گزینه ای به جز حفظ نظام سیاسی سوریه حمایت نمی کند؛ برقراری آتش بس در سوریه در برخی نواحی، هم موضع قابل قبول تری به مداخله روسیه در سوریه می دهد و هم به کاستن از فشار بر جبهه های زمینی و تمرکز بر جبهه های حساس کمک می کند. با آتش بس نسبی در محورهای حما، حمص، درعا و قنیطره، نیروی نظامی اسد فرصت عملیات در لاذقیه، غوطه شرقی و غربی دمشق و حلب را پیدا کرده است.

موضع آمریکا در قبال جنگ داخلی سوریه و اهدافی که در خصوص این کشور تعقیب می کند، گرچه همچون روسیه آکنده از ابهام نیست، اما توضیح آن هم خالی از دشواری نخواهد بود. آمریکا بر لزوم کناره گیری اسد از مقامش تأکید کرده است. از نظر آمریکا علت جنگ داخلی سوریه، خودداری اسد از کناره گیری و اصرار او برای حفظ قدرت است. از این رو، شروع روند آشتی ملی که در نهایت به اعمال رأی و نظر مردم سوریه منتهی شود، جز با کنار رفتن اسد و البته نظم سیاسی که او نماد آن است، مقدور نیست. آمریکا بر مبارزه با داعش و جبهه نصرت، شاخه سوری القاعده به عنوان گروه های تروریستی تأکید دارد.

آمریکا به رغم آنکه متحد نزدیک اسرائیل است، به شدت با الحاق جولان به اسرائیل مخالفت کرده است. آمریکا مکرراً بر حفظ تمامیت ارضی سوریه تأکید نموده است. با آنکه کردهای سوریه مورد حمایت آمریکا هستند و با اینکه این حمایت، روابط آمریکا با ترکیه را ملتهب ساخته، اما آمریکا نه فقط با تشکیل کشور کرد در سوریه مخالفت کرده، بلکه اعلام حکومت فدرال در سوریه و اقلیم کرد از سوی یپ گ۱ را در موقعیت فعلی نامناسب دانسته و مورد شناسایی قرار نداده است.

آمریکا هدف هایی محدود را در سوریه دنبال می کند؛ به نظر می رسد فعلاً وارد جنگ زمینی گسترده در سوریه نخواهد شد و تنها واحدهای زمینی کوچک آمریکایی در کنار نیروهای کرد در نبرد با داعش حضور دارند. آمریکا علیه اسد دست به عملیات نظامی نخواهد زد؛ اما به مخالفان او که میانه رو می نامد، سلاح و مهمات می رساند، اگرچه اقدامات آمریکا در این مورد دقیقاً روشن نیست. نیروهای تحت حمایت سی.آی.ای (شاخه های ارتش آزاد) با نیروهای تحت حمایت پنتاگون (کردها) مشغول جنگ هستند؛ یعنی اینکه در اقدامی تعجب برانگیز، نیروهای تحت حمایت آمریکا به جنگ با خود مشغول هستند.

ارسال سلاح برای این مخالفان گاه دچار نوسان جدی می شود و البته همچنان از دادن برخی سلاح ها مانند موشک های دستی ضدهوایی به آنها خودداری می گردد. برای آمریکا مسئله آوارگان سوریه و تروریسم پرورده شده در این کشور چندان مهم نیست، زیرا هر دو مشکل گرچه برای اروپا و همسایگان سوریه مشکل هستند، اما برای آمریکا مشکل عمده ای محسوب نمی شوند. با وجود این، آمریکا تا جایی که به محدودکردن این دو مشکل کمک کند، وارد عمل می شود؛ اعطای کمک های مالی برای آوارگان و عملیات نظامی هوایی برای شکار تروریست ها.

آنچه برای آمریکا مطلوب می نماید آن است که سوریه به بستری برای فرسایش و تحلیل رفتن دشمنان واشنگتن تبدیل شده است: سوریه، ایران، حزب الله، تا حدی کمتر روسیه و همین طور جریان های جهادی سنی. از نظر اوباما، بحران سوریه هماوردی قدرت های منطقه ای در خاورمیانه است که هر یک منافع خود را تعقیب می کنند؛ نفع آمریکا در دنباله روی از هیچ طرفی نیست. متحدان آمریکا می خواهند این کشور را به وسیله ای برای تحقق اهداف خود در رویارویی با ایران تبدیل کنند.

آمریکای اوباما زیر بار چنین چیزی نمی رود و چنان که اوباما به صراحت گفته، بهتر است این طرفین درگیر، سهم قدرت خود در خاورمیانه را برای یکدیگر به رسمیت بشناسند. اوضاع سوریه به هر سو که برود چندان مغایر منافع آمریکا نیست: سقوط اسد منهای ساختارهای دولت سوریه، آمریکا را از شر یک عنصر نامطلوب خلاص می کند و هم زمان به ایران و حزب الله ضربه می زند. ادامه جنگ هم برای مشغول داشتن این بازیگران نامطلوب، گزینه ای قابل قبول است. گزینه دیگر یعنی سرکوب نهایی مخالفان از سوی اسد هم با حمایت از شورشیان و ارسال سلاح، محقق نخواهد شد.

 

اهداف و عملکرد بازیگران منطقه ای

در میان بازیگران منطقه ای درگیر در بحران سوریه، ترکیه و عربستان سعودی نقش بسیار فعال تری ایفا می کنند. قطر که در سال های ابتدایی بحران سوریه، حضوری فعال و تأثیرگذار در میان مخالفان اسد داشت، اکنون نقشی حاشیه ای دارد. تنشی که میان سعودی با قطر و ترکیه برقرار بود، اکنون جای خود را به هماهنگی واقعی داده است: به رغم اختلافات عمیق بر سر مسائلی همچون حمایت ترکیه از اخوان المسلمین و جریان های انقلابی در جهان عرب و با وجود روابط عمیقاً خصمانه میان ترکیه با حکومت کودتا در مصر؛ ترکیه و سعودی ترجیح داده اند اختلافات را در مورد سوریه کنار بگذارند؛ به خصوص از این بابت که با مداخله روسیه و افزایش حضور ایران در سوریه، ممکن است معادلات به نفع بشار اسد تغیر کند، این هماهنگی عمیق تر شد. هر دو کشور، سعودی و ترکیه، خواهان برکناری اسد و جایگزینی نظم سیاسی جدیدی هستند که در آن اهل سنت سوریه به عنوان اکثریت کشور، قدرت را در دست داشته باشد. سعودی خواستار از میان رفتن کامل نفوذ ایران در سوریه است.

از این طریق، ایران یعنی اصلی ترین دشمن سعودی، تنها متحد مهم خود در جهان عرب را از دست می دهد و به علاوه نفوذش در لبنان و کمک رسانی به جبهه مقاومت، به شدت تضعیف می شود. سعودی با روی کارآمدن هر حکومتی در سوریه مخالفتی ندارد مشروط بر اینکه این حکومت باید همکاری با ایران را قطع کند و البته جبهه مقاومت را هم در تنگنا بگذارد. سعودی میان این گزینه که اسد بماند یا اینکه گروه های تروریستی (داعش بختی ندارد، اما جبهه نصرت همچنان نیرومند است) در سوریه حاکم شوند، گزینه دوم را ترجیح می دهد.

حاکم شدن وضع دوم، به صورت مضاعف به ضرر ایران است. ترکیه با ایران دشمنی همپایه سعودی ندارد؛ ترکیه مناسبات گرم اقتصادی با ایران دارد؛ در دوره تحریم ها به ایران یاری می رساند؛ مبارزه با پ ک ک و پژاک دو کشور را به هم نزدیک می کرد و بالاخره برخی مواضع ترکیه در خصوص فلسطین و اسرائیل موجب خوشنودی ایران بود.

با این حال، مسئله سوریه کدورتی عمیق در روابط تهران- آنکارا ایجاد کرد. برای ترکیه و رجب طیب اردوغان، کناررفتن اسد به صورت یک مسئله حیثیتی درآمده است. مقامات ترکیه بارها با ذکر نام اسد از او به عنوان عامل اصلی مصیبت های سوریه یاد کرده اند. این گمان مطرح شده که ترکیه اخیراً در پی آشتی جویی در قبال روسیه و اسرائیل، تغییر سیاست هایش در قبال سوریه و اسد را هم اعلام خواهد کرد.

چنین تغییر سیاستی با توجه به وضعیت داخلی ترکیه در شرایط کنونی کاملاً نامحتمل نیست. ممکن است ترکیه و اردوغان، با حاکم بودن اسد برای یک دوره انتقالی موافقت کنند. هم ترکیه و هم سعودی با تجزیه سوریه مخالف هستند. تشکیل حکومت کردی در سوریه مورد مخالفت هر دو قرار دارد. برای ترکیه، ی پ گ بازوی سوری پ ک ک به شمار می آید. تشکیل حکومت مستقل یا اقلیم خودمختار کرد در س  وریه، محیطی مساعد برای جبهه پ ک ک فراهم می کند که هم اکنون درگیر نبردی خونین با ترکیه است.

سعودی هم مانند اغلب کشورهای عربی نظر مشابهی دارد:

تشکیل کشور کرد سوریه علاوه بر آنکه به سبب تجزیه یکی از کشورهای عربی، اقدامی غیرقابل قبول است، بحران های جدیدی هم برای اعراب ایجاد می کند. به عبارت دیگر، کشور کردی در سوریه، در حکم اسرائیلی جدیدی برای اعراب خواهد بود. با توجه به رویکرد ستیزه جویانه سعودی در قبال ایران و متحدانش، احتمال مصالحه و کوتاه آمدن ریاض اندک است. سعودی ارسال تسلیحات برای شورشیان مخالف اسد را ادامه خواهد داد و برای هماهنگی بیشتر میان آنها خواهد کوشید.

 

تحولات کنونی سوریه و معادلات بازیگران منطقه ای و جهانی

هیچ یک از طرفین در جنگ داخلی سوریه، توان و امکان دستیابی به پیروزی نهایی را با توجه به موازنه فعلی قدرت ندارند. گرچه اسد پیروزی های قابل توجهی به دست آورده و مخالفان را در تنگنا نهاده، اما این پیروزی ها به بهای تلفات انسانی و تجهیزانی قابل توجه حاصل می شود و البته، مخالفان شکست خورده در برخی جبهه ها، در جبهه های دیگر به پیروزی دست می یابند:

آنان اگر در شمال حلب شکست خوردند، در جنوب غربی حلب (محور خلصه- خان طومان) پیروز شدند؛ شکست ماه های پیش در لاذقیه را با تصرف کنس  با جبران کردند و با تحرکات خود در دیر خبیه، قلمون غربی و حومه شمالی حمص، نشان دادند که هنوز نیرومند و دارای توان وارد ساختن ضربه جدی به نیروهای دولتی هستند. آنان گرچه متحمل تلفات انسانی می شوند، اما نیروی انسانی خود را از طریق جوانان محلی آموزش دیده بازسازی می کنند.

جریان اسلحه و مهمات از خارج برای آنها مهیاست و البته این به جز تجهیزات و مهماتی است که از نیروهای اسد به غنیمت می گیرند. این چرخه، جنگ را طولانی تر می کند و خاتمه آن را از افق انتظار دورتر می سازد. در بلندمدت، روسیه نمی تواند با تغییر نظام سیاسی در سوریه موافق باشد. در واقع اگر چنین اتفاقی بیفتد و دولتی جدید در سوریه بر سر کار آید، در صورتی که مورد پذیرش جامعه بین المللی باشد، می تواند عذر نیروهای روسی در سوریه را بخواهد تا این کشور را ترک کند. سوریه غرب گرا نیاز و ضرورتی برای ادامه حضور نظامی روسیه در سوریه نمی بیند؛ پوتین به این مسئله واقف است.

هر توافق بین المللی و داخلی در خصوص صلح در سوریه، گام اول خود را خروج کلیه نیروهای خارجی از سوریه (چه حامیان اسد و چه مخالفان آن) اعلام خواهد کرد، روسیه هیچ گزینه ای جز حمایت از اسد، دست کم تا اخذ تضمین های جدی برای صیانت از منافعش در سوریه ندارد. این منافع چنان که گفتیم، برای افکار عمومی در داخل روسیه و ساکت کردن مخالفان پوتین و احتمالاً به عنوان برگه ای برای معامله بر سر اوکراین اهمیت دارد.

آمریکا تاکنون تمایلی برای همکاری با روسیه در سوریه از خود نشان نداده است. اوباما و دولتش برای خاتمه جنگ سوریه عجله ای ندارند زیرا آن را جنگ آمریکا یا جنگی مربوط به منافع مهم یا حیاتی آمریکا نمی دانند. آمریکا تنها تا آن حدی در سوریه مشغول خواهد بود که داعش نابود شود، مخالفان اسد کاملا نابود نشوند و تحرکات القاعده در این کشور قابل کنترل باشد. طرح های بلندپروازانه مانند ارسال غذا برای شهرهای تحت محاصره نیروهای اسد نیز تنها روی کاغذ باقی مانده است.

انتخاب های پیش روی ترکیه و سعودی محدود است: هیچ یک اراده و جدیت پیگیری یک برنامه مستقل از ایالات متحده در خصوص سوریه را نشان نداده اند. اردوغان به روشنی دریافت که آمریکا، اروپا و ناتو، ترکیه را در برابر روسیه تنها گذاشته اند. ترکیه حتی در خصوص مسئله کردهای سوریه هم اراده و استقلال در برابر آمریکا و اروپا از خود نشان نداد. حملات ترکیه علیه کردها در هنگام پیش روی در محور اعزاز- مارع با مخالفت شدید آمریکا و اروپا، به سرعت متوقف شد. خط قرمز فرات برای توقف پیش روی نیروهای کرد در سوریه به راحتی زیرپا گذاشته شد.

ترکیه با گفتن اینکه تضمین لازم برای دوران پس از پاک سازی منطقه منبیج از داعش را از آمریکا گرفته، کوشید نگرانی های داخلی را تخفیف دهد. در همین حال برنامه مسلح کردن ی پ گ نه فقط متوقف یا محدود نشد، که گسترده تر هم شد؛ حتی زمانی که برخی از سلاح های ارسالی برای آن در دست نیروهای پ ک ک دیده شد. در این میان پیشنهاد ترکیه مبنی بر اینکه به جای نیروی زمینی کردها، سربازان ترکیه در کنار نیروهای ویژه آمریکایی در سوریه علیه داعش دست به عملیات بزنند، مورد قبول آمریکا قرار نگرفت.

گزینه های سعودی هم زیاد نیست؛ سعودی در ارسال بیشتر سلاح برای شورشیان، چه کمی و چه کیفی، تابع آمریکا باقی مانده است. تهدیدات سعودی پس از مداخله روسیه در سوریه مبنی بر ارسال موشک های ضدهوایی برای مخالفان، همچون اعلام ارسال نیروی نظامی برای مداخله زمینی در سوریه تو خالی از آب درآمد. بدیهی است وقتی ترکیه و سعودی، در خصوص مسئله سوریه اراده و استقلالی از خود نشان نداده اند، لاجرم همان سیاست های آمریکا را پیگیری خواهند کرد.

 

نتیجه گیری

ارائه تحلیلی جامع از اهداف و عملکرد بازیگران خارجی درگیر در جنگ داخلی سوریه، معادلاتی که بر پایه آنها تحولات را تحلیل می کنند و پیش بینی تغییر احتمالی در سیاست هایی که در پیش می گیرند به صورتی موجز و کوتاه، بسیار دشوار است. تنها بر پایه منطق حاکم بر واقعیت کنونی در جنگ داخلی سوریه می توان به ارائه تبیین هایی در این جهت پرداخت. این منطق حاکم بر واقعیت، حاکم بودن موازنه نظامی به صورتی است که نه اسد و نه مخالفانش هیچ یک توانایی شکست دادن یکدیگر را ندارند. قدرت داعش رو به افول است، اما این گروه هنوز هم خطرناک است و می تواند اقدامات ایذایی و غافلگیرکننده صورت دهد.

به علاوه از میان رفتن داعش، هم فشار از روی مخالفان اسد را در برخی جبهه ها بر می دارد و هم امکان یک کاسه کردن همه مخالفان اسد با نام تروریست را کاهش می دهد. روسیه هیچ گزینه ای جز ادامه عملیات نظامی برای حفظ اسد ندارد؛ حکومت آینده سوریه، در صورتی که مبتنی بر حاکمیتی مس  تقل باشد، هر آینه امکان برچیدن پایگاه های روسیه از خاک خود را دارد.

وانگهی، کنار رفتن اسد، به معنای بی حاصل بودن مداخله روسیه در سوریه خواهد بود؛ مداخله ای که هدفی فراتر از سرکوب داعش و جبهه نصرت یا متحدان آنان را دارد. این هدف اصلی، باقی ماندن اسد بر قدرت یا روی کار آمدن نظمی سیاسی است که حاکم شدنش، به عدم توفیق روسیه تعبیر نشود. البته، مذاکره در خصوص سوریه و امکان معامله بر سر آن هم به جای خود باقی است؛ معامله ای که می تواند تا مرز تجزیه سوریه هم پیش برود.

با این حال باقی ماندن اسد بهترین و در دسترس ترین گزینه روسیه است. برای آمریکا، جنگ سوریه، جنگی در جهت منافع آمریکا نیست. آمریکا از کناررفتن اسد استقبال می کند، اما با تداوم جنگ تا زمانی نامش  خص هم مشکلی ندارد؛ با حمایت از مخالفان اسد، به ادامه جنگ کمک می کند زیرا ادامه جنگ، بازیگران نامطلوب آمریکا در خاورمیانه را هرچه بیشتر تحلیل می برد. آمریکا با تجزیه سوریه مخالف است، اما با تقویت کردهای سوریه، تمایل خود برای تبدیل سوریه به بوسنی جدید، یعنی حکومت مرکزی ضعیفی که از چند کنفدراس یون تشکیل شود را نشان داده است.

برای ترکیه، سرنگونی اسد، هدفی حیثیتی بوده است. اردوغان نشانه هایی از میانه روی و چرخش را از خود نشان داده، اما وضعیت سوریه به گونه ای نیست که چرخشی در خصوص سوریه به فرض وقوع شرایط را چندان به نفع اسد تغییر دهد. در این میان، سعودی در وضعیتی بغرنج قرار دارد: سعودی از کشاندن آمریکا به ماجراجویی در سوریه ناتوان مانده؛ نیروهای مورد حمایتش، درگیر اختلاف با یکدیگر هستند یا آنکه مکرراً مورد اتهام تروریست بودن قرار دارند. با این حال، سعودی تنها حربه اش یعنی حمایت تسلیحاتی و مالی از مخالفان اسد را ادامه می دهد. با این حمایت، اسد بیشتر تحلیل می رود و مخالفان هم همچنان ادامه حیات می دهند. البته برای سعودی که خواهان ضربه زدن و مهار ایران در همه جاست، این ادامه جنگ هم خالی از لطف نیست؛ ایران در سوریه مشغول شده، حزب الله دست به گریبان جنگ است و اسد هم به سبب همراهی با ایران، تنبیه می شود.

به نظر می رسد در حال حاضر اهداف و منافع متعارض بازیگران منطقه ای و بین المللی در سوریه، احتمال سازش و امکانی برای توقف حمایت از طرفین درگیر و ملزم ساختن آنان به خاتمه جنگ را محدود کرده است. با این حال بدیهی است که آینده تحولات، اهداف طرف های درگیر را به تدریج متأثر ساخته و آنها را به سمت همگرایی های بیشتر با یکدیگر سوق خواهد داد.

از: امین پرتو، کارشناس مسائل نظامی و استراتژیک خاورمیانه

منبع: ماهنامه دیده بان امنیت ملی، شماره ۵۲، مرداد ۹۵

برچسب ها :

ناموجود
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.