کوبریک؛ فیلسوف سینمای جهان



برخی فیلم ها به گونه ای است که پس از تماشای آن احساس می کنیم داستان تمام شده است اما معنای کلی آن دوپهلو و مبهم و تفسیر آن بر عهده خودمان گذاشته می شود. در این میان، هر کسی بر مبنای نظام ارزشی و تجربه خود، آن اثر را تفسیر می کند. کوبریک نیز از جمله کارگردانانی است که فیلم هایش ما را به فکر فرو می برد و اغلب به نوعی تفسیر شخصی می انجامد. آثار این نابغه بزرگ سینما در ایران همواره مورد استقبال قرار گرفته است. شاید بی اغراق نباشد اگر بگوییم کوبریک بیش از یک فیلمساز و در واقع فیلسوف و متفکری عمیق بود که اندیشه هایش را از روزنه ای به نام سینما برای مردم جهان به نمایش درمی آورد.
کوبریک سال ۱۹۲۸ میلادی در منطقه «منهتن» نیویورک به دنیا آمد و در خانواده مهاجر (اتریشی) یهودی تبار بزرگ شد. او عاشق سینما بود و در کودکی یک دوربین هدیه گرفت و بیشتر اوقاتش را به عکاسی با دوربین پرداخت.
کوبریک تحصیل کرده دانشگاه نیویورک بود و پس از تحصیل، به مدت چهار سال برای نشریه «لوک» عکاسی کرد. با پشتکاری که در عکاسی داشت در هفده سالگی در مجله لوک به عنوان عکاس استخدام شد. او پس از ۲ سال، نخستین فیلم کوتاهش را با نام «روز مسابقه» ساخت که داستان زندگی یک مشتزن بود. در ۱۹۵۳ «ترس و هوس» را با مضمونی تلخ و ضدجنگ ساخت که با زمان ۶۸ دقیقه ای اش به نوعی اولین فیلم بلند کوبریک محسوب می شود اما به هر حال این فیلم غیرحرفه ای (آماتوری) ساخته شده بود.
کوبریک فیلم «بوسه قاتل» را در سال ۱۹۵۵ ساخت که این اثر را سرآغاز فیلم های بلند او می شناسند. وی در سال ۱۹۵۶ «قتل» را با موضوع یک سرقت ساخت و در ۱۹۵۷ دوباره به سراغ یکی از مضامین مورد علاقه اش رفت و فیلمی ضدجنگ را با عنوان «راه های افتخار» کارگردانی کرد.
کوبریک در فاصله سال های ۱۹۵۷ تا ۱۹۵۹ با این که با شرکت فیلمسازی «مترو گلدوین ما یر» قرارداد داشت اما هیچ فیلمی نساخت . او در ۱۹۶۰ به جای «آنتونی مان» دیگر کارگردان آمریکایی، فیلم «اسپارتاکوس» را کارگردانی کرد؛ فیلمی دربارهِ بردگان در روم باستان ، که برخلاف نظر کوبریک از فیلم های خوب او محسوب می شود.
کوبریک در سال ۱۹۶۲ فیلم «لولیتا» را براساس داستانی از نویسنده نامدار «ولادیمیر نابوکوف» ساخت اما در طرح داستان آن تغییرهای اساسی داد. او برای ساخت این فیلم به انگلیس رفت و پس از آن برای همیشه در آن جا اقامت گزید. کوبریک با مهارت موفق شد جزییات متن پیچیده داستان نابوکوف را به تصویر درآورد. او هفتم مارس سال ۱۹۹۹ بر اثر حمله قلبی درگذشت.
از دیگر آثار کوبریک می توان به «کشیش پرنده » (مستند، ۱۹۵۱)، «دکتر استرنج لاو» (۱۹۶۴)، «یک اودیسه فضایی:۲۰۰۱ » (۱۹۶۸)، «پرتقال کوکی « (۱۹۷۱)،«باری لیندون» (۱۹۷۵)، «درخشش » (۱۹۸۰)، «غلاف تمام فلزی » (۱۹۸۷) و «چشمان تمام بسته » (۱۹۹۹) اشاره کرد.
*** گونه شناسی و درونمایه آثار
کوبریک از آن دست کارگردانانی است که در ژانر (گونه)های مختلفی فیلم ساخته است. برای نمونه او فیلم درخشش را در ژانر «وحشت»، ادیسه فضایی و پرتقال کوکی در ژانر «علمی –تخیلی»، چشمان تمام بسته در ژانر «سینمای معمایی»، قتل، بوسه قاتل و پرتقال کوکی را در ژانر «جنایی»، غلاف تمام فلزی، دکتر استرنج لاو، راه های افتخار، هراس و هوس را در ژانر «جنگ»، لولیتا و بری لیندون را در ژانر «رمانتیک»، اسپارتاکوس را در ژانر «اکشن» است.
فیلم های کوبریک بیشتر، جنبه های حیات اجتماعی و فردی انسان همچون عشق، تاریخ، جنگ، جرم و جنایت، جنون، سفر فضایی، تربیت اجتماعی، هوش مصنوعی و فناوری را در بر می گیرد. از این نظر فیلم های او بازنمایی زمینه های متمایز واقعیت است که او آن ها را در انگاره ای فلسفی ترکیب می کند؛ انگاره ای که نزدیکی و شباهت زیادی با فلسفه وجودی دارد.(۱)
***کوبریک و اقتباس ادبی
یکی از فراگیرترین و مهم ترین ژانرهای سینما، گونه اقتباسی است. در ژانر اقتباس از یک منبع اولیه برای نوشتن سناریو و سپس ساخت فیلم استفاده می شود. بنابر این، سینمای اقتباسی وامدار همیشگی دیگر هنرها است. در این میان، ادبیات نمایشی همواره هنر هفتم را تغذیه کرده است.
کوبریک از کارگردانان خوش قریحه ای است که به اقتباس های ادبی علاقه وافری دارد و اغلب فیلمنامه های آثارش اقتباس ادبی هستند. او توانست با اقتباس های ادبی شاهکارهای بی نظیری را خلق کند. در واقع فیلم های کوبریک به عنوان آثاری ارزشمند و بزرگ در تاریخ سینما ثبت شده اند در حالی که به طور معمول بیشتر رمان های مهم ادبی که به فیلم تبدیل شده اند، فیلم هایی به مراتب ضعیف تر از اصل رمان ها بوده اند. علت موفقیت کوبریک در اقتباس ادبی این بود که فیلم های او همواره امضایش را به همراه دارند.
برای نمونه می توان از فیلم های راه های افتخار بر اساس رمانی از «همفری کاب»، یک ادیسه فضایی:۲۰۰۱ بر اساس رمانی از «آرتور. سی. کلارک»، پرتقال کوکی بر اساس کتابی از «آنتونی بورخس»، بری لیندون بر اساس کتابی از «ویلیام تاکری»، درخشش بر اساس رمانی از «استفن کینگ»، غلاف تمام فلزی بر اساس رمانی از «گوستاو هاسفورد»، دکتر استرنج لاو بر اساس رمان «آژیر قرمز» اثر «پیتر جرج» و اسپارتاکوس بر اساس رمانی به همین نام نوشته «هوارد فاست» یاد کرد.
***نقد و بررسی
کوبریک از جمله بزرگانی است که در مجموع نگاه هایی مثبت به آثار هنری وی وجود دارد و بیشتر منتقدان از ساخته هایش به نیکی یاد می کنند. کمتر علاقمند به سینمایی وجود دارد که فیلمی از کوبریک را ندیده باشد. با این حال وی از جمله کارگردانانی است که موفق به دریافت جایزه بهترین فیلم یا کارگردانِ «اسکار» نشد.
در قلب سینمای کوبریک، فلسفه اصالت وجود (اگزیستانسیالیسم) قرار دارد که تصویرگر سوژهِ منفردی است که با زندگی و مرگ به تنهایی مواجه شده و می کوشد معنایی در یک جهان سرد و بی احساس خلق کند. در جهان کوبریک فیلم برای فلسفه ساخته می شود تا بر مقوله هایی همچون واقعیت و بازنمایی، هنر، زبان و بیان، بازیگران و کاراکترها، شکاکیت و جزم گرایی و حضور و غیاب پرتو تازه ای افکند.(۲)
آثار کوبریک دارای کیفیتی هستند که آن ها را از گزند زمان دور نگه می دارد؛ به عبارت دیگر هر بار فیلم های او را تماشا می کنیم گویی هنوز جذابیت دارند. کوبریک در آثارش به قدری پخته و دقیق جزییات را مورد نظر قرار می دهد که تماشاگر احساس می کند روی پرده دوبعدی، شاهد دنیای سه بعدی است.(۳)
*پی نوشت ها:
۱- «سینمای کوبریک و فلسفه وجودی»، روزنامه شرق شماره ۲۶۳۸، یکشنبه سوم مرداد سال۱۳۹۵
۲- همان
۳- دانکن، پل، استنلی کوبریک، ترجمه سعید خاموشی، نشر آوند دانش، سال۱۳۸۲، ص۱۹
ایرنا
برچسب ها :
ناموجود- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰