شش دهه تلاش برای خروج جذامیان از انزوای اجتماعی


کد خبر : 11642
تاریخ انتشار :
دوشنبه 6 مهر 1394 - 12:23

نام، یاد و خدمات دکتر مبین برای سال های سال به دلیل ارزش و اهمیت کار وی در اذهان خواهد ماند، زیرا که این مرد خستگی ناپذیر و خدائی هرگز در برابر ناملایمات زمان و زمین خم نشد و تا روز آخر عمر گرانبهایش برای خروج بیماران جذامی از انزوای اجتماعی تلاش کرد؛ کسی که علاوه بر خدمات پزشکی و تخصصی با اقدامات فرهنگی و ادبی در این مسیر، شش دهه تلاش کرد تا جامعه ایرانی از وحشت جذام رها شود.
هر چند در زمان حیات استاد دکتر مبین نیز در اقدامی خلاف عرف رایج، آیین های بزرگداشت برای وی برگزار و تندیس اش در یکی از میادین تبریز نصب شد تا قدر این طبیب ادیب وارسته در زمان حیاتش گرامی داشته شود، اما بدون شک برای وصف تمامی ابعاد شخصیتی وی هیچ مصرعی برازنده تر از گفتار سعدی شیرین سخن نیست که می گوید: ‘ سعدیا مرد نکونام نمیرد هرگز مرده آنست که نامش به نکویی نبرند’.
استاد دکتر مبین کسی بود که از حضور در آسایشگاه جذامیان ‘باباباغی’ تبریز احساس خوبی داشت؛ با بیمارانش مثل یک پدر، پسر، برادر بود و در یک کلام خود را عضوی از خانواده جذامیان می دانست و البته به آن ایمان و باور عمیق داشت که نشات گرفته از خوی و ذات معنوی و مذهبی وی بود.
مبین سالها بود که نه برای خود که برای مردمش و برای بیماران جذامی زندگی می کرد و برای آنها زندگی می خواست زیرا که می دانست در این دنیای کوچک برای هر فردی جای زندگی مناسب وجود دارد.
او می خواست دردها را کاهش دهد، شبانه روز تلاش می کرد به جامعه بفهماند که جذامی هم جزو آنهاست، جذامی هم حق حیات مثل سایر همنوعانش دارد.
مبین بزرگ ، برای جذامیان تنها یک پزشک نبود ، او یک غمخوار، همنشین، یاور، معلم و پدری بودی برای جذامیان.
او چنان با بیمارانش در هم آمیخته و زندگی نزدیک داشت که کاهش درد آنها را نه در محدوده طبابت که در حوزه های فرهنگی، ادبی و اجتماعی می دید که همین اعتقاد، طبع وصف ناپذیری در وجودش برای خلق آثار ادبی و سرودن اشعاری زیبا در وصف حال جذامیان ایجاد کرده بود.
مجموعه این ویژگی های والای انسانی در کنار صبر و شکیبایی ۶۰ ساله برای یافتن راه های جدید درمان جذام موجب شد که جامعه ایرانی به وی لقب ‘پدر جذامیان’ بدهد.
‘جذاملی سارای ‘ (سرای جذامی) دفتر شعری از پدر جذامیان ایران است که وی در آن تمامی احساسات و عواطف درونی خود و وضعیت جامعه نسبت به این بیماران را نشان داده است؛ او با خلق این اشعار نام خود را تا ابد زنده نگه داشت زیرا که هدفش زندگی برای مردم و به ویژه بیماران جذامی بود.
علاقه ویژه مبین به استاد شهریار و ارتباط تنگانگ این دو شخصیت برجسته آسمان ادبی ایران و آذربایجان نقش غیر قابل انکاری در روحیه لطیف و شاعرانه این بزرگ مرد داشت و کتاب ‘ به یاد شهریار ‘ در مقام عاشقانه های استاد مبین به شهریار شیرین سخن، دال بر این واقعیت است.
طبع لطیف، روحیه انسانی و اسلامی دکتر مبین باعث شده بود در هر محفل و مجلسی برای خروج بیماران جذامی سخن به میان آورد، زمزمه شاعرانه او هیچ گاه از اذهان مردم پاک نمی شود:
‘به تنهایی چنان خو کردم ای دوست
که از تنها گریزانم همیشه
تو تنها یار من بودی و رفتی
اسیر درد دل ماندم همیشه’
بدون تردید این شعر کوتاه و پرمغز روایت امروز جذامیان آسایشگاه ‘باباباغی’ تبریز و سراسر ایران است که امروز پدری دلسوز از سلاله پیامبر گرامی اسلام (ص) را از دست دادند؛ پدری که به واقع شیمشک (به معنای رعد و برق و تخلص شعری استاد مبین) بود…
پدر فقید جذامیان ایران خودش را چنین معرفی کرده است:
‘من سید محمدحسین مبین متولد ۱۳۰۶ در شهر تبریز هستم. چرنداب محله ای که الان در آن ساکن هستم. از محله های قدیمی و بنام تبریز است که من و خانواده ام از خانواده های قدیمی این محله هستیم. پدرم چهار پسر و دو دختر داشت که من فرزند پنجم هستم.
تحصیلات ابتدایی را در دبستان معرفت محله چرنداب گذراندم. سال ۱۳۱۹ همگی به دلیل حضور برادر بزرگم در کرمان به آنجا رفتیم و در سال ۱۳۲۰ در دبستان پهلوی کرمان شروع به تحصیل کردم. کلاس یازدهم بودم که مجددا’ به تبریز برگشتیم و در سال ۱۳۲۹ در دبیرستان فردوسی ثبت نام کردم.
در سال ۱۳۳۴ از دانشگاه تبریز در رشته پزشکی فارغ التحصیل شدم و سپس سال ۱۳۴۱ با استفاده از بورس تحصیلی سازمان بهداشت جهانی برای طی دوره آموزش علمی و عملی جذام رهسپار کشورهای اروپایی اسپانیا، پرتقال و کشورهای آفریقایی نیجریه و مالی شدم.
پس از این دوره آموزش عالی به ایران برگشته و به عنوان رئیس آسایشگاه باباباغی مشغول به خدمت شدم و در سال ۱۳۴۸ با ادغام سازمان بهداری و دانشگاه تبریز به دانشگاه منتقل و موفق به اخذ تخصص در رشته بیماری های پوست و آمیزشی از دانشگاه تبریز گردیدم.’
خبرگزاری جمهوری اسلامی (ایرنا) درگذشت دکتر مبین، پزشک حاذق، ادیب و شاعر فرهیخته را به خانواده و بازماندگان آن بزرگمرد و مردم تبریز تسلیت می گوید.
روح بلند تندیس عشق و ایثار، شاد و یادش گرامی
از: سیدیحیی مرتضائی
هر چند در زمان حیات استاد دکتر مبین نیز در اقدامی خلاف عرف رایج، آیین های بزرگداشت برای وی برگزار و تندیس اش در یکی از میادین تبریز نصب شد تا قدر این طبیب ادیب وارسته در زمان حیاتش گرامی داشته شود، اما بدون شک برای وصف تمامی ابعاد شخصیتی وی هیچ مصرعی برازنده تر از گفتار سعدی شیرین سخن نیست که می گوید: ‘ سعدیا مرد نکونام نمیرد هرگز مرده آنست که نامش به نکویی نبرند’.
استاد دکتر مبین کسی بود که از حضور در آسایشگاه جذامیان ‘باباباغی’ تبریز احساس خوبی داشت؛ با بیمارانش مثل یک پدر، پسر، برادر بود و در یک کلام خود را عضوی از خانواده جذامیان می دانست و البته به آن ایمان و باور عمیق داشت که نشات گرفته از خوی و ذات معنوی و مذهبی وی بود.
مبین سالها بود که نه برای خود که برای مردمش و برای بیماران جذامی زندگی می کرد و برای آنها زندگی می خواست زیرا که می دانست در این دنیای کوچک برای هر فردی جای زندگی مناسب وجود دارد.
او می خواست دردها را کاهش دهد، شبانه روز تلاش می کرد به جامعه بفهماند که جذامی هم جزو آنهاست، جذامی هم حق حیات مثل سایر همنوعانش دارد.
مبین بزرگ ، برای جذامیان تنها یک پزشک نبود ، او یک غمخوار، همنشین، یاور، معلم و پدری بودی برای جذامیان.
او چنان با بیمارانش در هم آمیخته و زندگی نزدیک داشت که کاهش درد آنها را نه در محدوده طبابت که در حوزه های فرهنگی، ادبی و اجتماعی می دید که همین اعتقاد، طبع وصف ناپذیری در وجودش برای خلق آثار ادبی و سرودن اشعاری زیبا در وصف حال جذامیان ایجاد کرده بود.
مجموعه این ویژگی های والای انسانی در کنار صبر و شکیبایی ۶۰ ساله برای یافتن راه های جدید درمان جذام موجب شد که جامعه ایرانی به وی لقب ‘پدر جذامیان’ بدهد.
‘جذاملی سارای ‘ (سرای جذامی) دفتر شعری از پدر جذامیان ایران است که وی در آن تمامی احساسات و عواطف درونی خود و وضعیت جامعه نسبت به این بیماران را نشان داده است؛ او با خلق این اشعار نام خود را تا ابد زنده نگه داشت زیرا که هدفش زندگی برای مردم و به ویژه بیماران جذامی بود.
علاقه ویژه مبین به استاد شهریار و ارتباط تنگانگ این دو شخصیت برجسته آسمان ادبی ایران و آذربایجان نقش غیر قابل انکاری در روحیه لطیف و شاعرانه این بزرگ مرد داشت و کتاب ‘ به یاد شهریار ‘ در مقام عاشقانه های استاد مبین به شهریار شیرین سخن، دال بر این واقعیت است.
طبع لطیف، روحیه انسانی و اسلامی دکتر مبین باعث شده بود در هر محفل و مجلسی برای خروج بیماران جذامی سخن به میان آورد، زمزمه شاعرانه او هیچ گاه از اذهان مردم پاک نمی شود:
‘به تنهایی چنان خو کردم ای دوست
که از تنها گریزانم همیشه
تو تنها یار من بودی و رفتی
اسیر درد دل ماندم همیشه’
بدون تردید این شعر کوتاه و پرمغز روایت امروز جذامیان آسایشگاه ‘باباباغی’ تبریز و سراسر ایران است که امروز پدری دلسوز از سلاله پیامبر گرامی اسلام (ص) را از دست دادند؛ پدری که به واقع شیمشک (به معنای رعد و برق و تخلص شعری استاد مبین) بود…
پدر فقید جذامیان ایران خودش را چنین معرفی کرده است:
‘من سید محمدحسین مبین متولد ۱۳۰۶ در شهر تبریز هستم. چرنداب محله ای که الان در آن ساکن هستم. از محله های قدیمی و بنام تبریز است که من و خانواده ام از خانواده های قدیمی این محله هستیم. پدرم چهار پسر و دو دختر داشت که من فرزند پنجم هستم.
تحصیلات ابتدایی را در دبستان معرفت محله چرنداب گذراندم. سال ۱۳۱۹ همگی به دلیل حضور برادر بزرگم در کرمان به آنجا رفتیم و در سال ۱۳۲۰ در دبستان پهلوی کرمان شروع به تحصیل کردم. کلاس یازدهم بودم که مجددا’ به تبریز برگشتیم و در سال ۱۳۲۹ در دبیرستان فردوسی ثبت نام کردم.
در سال ۱۳۳۴ از دانشگاه تبریز در رشته پزشکی فارغ التحصیل شدم و سپس سال ۱۳۴۱ با استفاده از بورس تحصیلی سازمان بهداشت جهانی برای طی دوره آموزش علمی و عملی جذام رهسپار کشورهای اروپایی اسپانیا، پرتقال و کشورهای آفریقایی نیجریه و مالی شدم.
پس از این دوره آموزش عالی به ایران برگشته و به عنوان رئیس آسایشگاه باباباغی مشغول به خدمت شدم و در سال ۱۳۴۸ با ادغام سازمان بهداری و دانشگاه تبریز به دانشگاه منتقل و موفق به اخذ تخصص در رشته بیماری های پوست و آمیزشی از دانشگاه تبریز گردیدم.’
خبرگزاری جمهوری اسلامی (ایرنا) درگذشت دکتر مبین، پزشک حاذق، ادیب و شاعر فرهیخته را به خانواده و بازماندگان آن بزرگمرد و مردم تبریز تسلیت می گوید.
روح بلند تندیس عشق و ایثار، شاد و یادش گرامی
از: سیدیحیی مرتضائی
برچسب ها :
ناموجود- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰