گردشگری صنعتی مهم در شکوفایی اقتصاد ملی
مطبوعات کشور به طور روزانه مهمترین و برجسته ترین رخدادهای داخلی و خارجی را پوشش می دهند. این در حالی است که بخش زیادی از خبرها، یادداشت ها، گزارش ها، گفت و گوها و … به انعکاس شرایط اجتماعی و فرهنگی جامعه اختصاص می یابد؛ موضوعی که توجه ویژه به آن اهمیتی فزاینده دارد.
** توسعه پتانسیل های گردشگری در پرتو مشارکت مردم و مسوولان
صنعت گردشگری یکی از متنوع ترین و بزرگ ترین صنایع درجهان، مهمترین منبع درآمد و ایجاد فرصتهای شغلی برای بسیاری از کشورهای دنیا از جمله ایران به شمار می رود. این صنعت امروزه یکی از پایههای اصلی و استوار اقتصادی محسوب می شود که با ایجاد بالاترین میزان ارزش افزوده به صورت مستقیم و غیرمستقیم میتواند سایر فعالیتهای اقتصادی و فرهنگی را تحت تأثیر قراردهد و توسعه در این امر تنها با مشارکت مردم و مسوولان تحقق می یابد؛ اهمیت این موضوع سبب شد تا گزارش ها و مطلب های روزنامه های امروز به این امر اختصاص یابد.
روزنامه «ابتکار» در گزارشی با عنوان «بلوچستان؛ چشم انتظار گردشگران نوروزی»، نوشت: بیشتر مردم وقتی با فردی با لباس بلوچی روبهرو میشوند به یاد فیلمها و سریالهای دهه ۷۰ میافتند که از مردم خونگرم و زحمتکش بلوچستان چهرهای به دور از واقعیت تصویر میکرد. تصویری که همچنان در ناخودآگاه جمعی مردم ایران جای گرفته است. اما این روزها بسیاری از فعالان فرهنگی و گردشگری تلاش میکنند تا این کلیشهها را بشکنند و از مردم دعوت میکنند تا با نزدیک شدن تعطیلات بلندمدت نوروز، سفری به یکی از جنوبشرقیترین نقاط ایران داشته باشند و سری به بلوچستان دور از دسترس بزنند.
در ادامه این گزارش که به قلم زهرا داستانی و الهام عدیمی منتشر شد، می خوانیم: امسال در این منطقه هفت روستای گردشگری معرفی شدهاند؛ غریبآباد، هیپتان، هیچان، توتان، ناگان، کوچینگ و داروکان که هر کدام جاذبههای تاریخی، گردشگری، زیستمحیطی، فرهنگی و هنری ویژه خود را دارند.
براساس آمار سازمان میراث فرهنگی، استان سیستان و بلوچستان در سال ۹۵ میزبان ۶۰۰هزار نفر گردشگر بوده است اما به نظر میرسد با این حجم تبلیغ و تمایلی که در میان مردم برای سفر به این سرزمین ناشناخته دیده میشود، این منطقه با حجم قابل توجهی از گردشگران نوروزی روبهرو خواهد شد اما آیا این استان ظرفیت و زیرساختهای لازم برای این حجم از مسافران را دارد؟ مسئولان شهرستان نیکشهر به عنوان یکی از پرمخاطبترین مقاصد نوروزی در شبکههای اجتماعی، میگویند که امسال برای مسافران برنامه ویژهای دارند.
روزنامه «دنیای اقتصاد» با انتشار عنوان «نگاه اروپایی به سفرهای داخلی»، نوشت: در شرایطی که ایران به ایام پیک سفرهای داخلی خود نزدیک و هرساله در این ایام حدود ۵۰ تا ۶۰میلیون نفر-شب سفر ثبت میشود، بسیاری از کشورهای اروپایی با جمعیت کمتر از ایران سفرهای داخلی بیشتری را در تمام ایام سال تجربه میکنند.
در ادامه این گزارش آمده است: اسپانیا در سال ۲۰۱۵ در گزارش رقابتپذیری سفر و گردشگری به رتبه نخست دست یافت و فرانسه و آلمان نیز در رده دوم و سوم این فهرست قرار داشتند؛ حال آنکه رتبه ایران در آن لیست، ۹۷ از میان ۱۴۱ کشور بود. این امر به روشنی گویای این است که استدلال فوق در خصوص توسعه صنعت سفر و تشدید رقابت در مقرون به صرفه شدن هزینههای سفر و آسوده شدن و تهیه زیرساختهای لازم برای شهروندان نقش عمدهای داشته است و به همین دلیل میتوان گفت در ایران نیز برای بهبود وضعیت گردشگری داخلی باید به تشدید رقابتپذیری در این صنعت پرداخت و نسبت به پیدایش و توسعه بازار سفر و بزرگ شدن آنچه در بخش بینالمللی و چه در بخش داخلی توجه کرد؛ زیرا این دو بخش در صورت توجه مناسب با فراهم کردن زیرساختها و سودآوری لازم برای فعالیت کشورها، موجب ارتقای این صنعت میشوند.
این رقابتپذیری شامل عناصر مختلفی است که از آن جمله میتوان به محیط کسبوکار، ایمنی و امنیت، بهداشت و سلامت کشور، منابع انسانی و نیروی کار، آمادگی زیرساختهای فناوری ارتباطات و اطلاعات، میزان باز بودن کشور در سطح بینالمللی، رقابتپذیری قیمتی، پایداری زیستمحیطی، زیرساختهای حمل و نقل هوایی، زمینی، دریایی و خدمات گردشگری و برخی موارد دیگر اشاره کرد که در چهار دسته کلی محیط، سیاستهای گردشگری و شرایط، زیرساختها و در نهایت منابع طبیعی و فرهنگی قرار میگیرند. توجه به این بخشها و پیشرفت و توسعه آنها میتواند رشد تعداد گردشگران داخلی و بینالمللی را توامان برای یک کشور به ارمغان آورد.
روزنامه «مردم سالاری» با اشاره به عنوان «داستان هفتصد سال خوشنامی»، نوشت: سفر مارکوپولو – جهانگرد ایتالیایی- به یزد در قرن سیزدهم میلادی (قرن هفتم هجری) و توصیفِ بزرگی، زیبایی و رونق اقتصادی آن و بویژه وصف پارچههای ابریشمیآنجا که نزد بازرگانان به « یزدی» معروف بوده است، مایه مباهات است. این شهر در دوره سلجوقیان (حکومت طغرل)، از اهمیت خاصی برخوردار بوده و هنگام دستیابی «غازان خان» نیز مورد توجه خاص او قرار گرفت. معماری یزد از دیرهنگام تاکنون، حس آرامش، تحسین و تعالی هر بینندهای را برانگیخته است. از مسجد امیرچخماق گرفته تا مسجد جامع یزد که فقط از دستان یک هنرمند مومن و عاشق برمیآمده است تا چنین هنرهای ملکوتی را خلق کنند. وارد مسجد جامع که شدیم شاهد گردشگران خارجی بودیم که نقطه به نقطه آن را با چشم میکاویدند و سخنان راهنمای گردشگری به گوش جان میبلعیدند.
در ادامه این گزارش می خوانیم: بوی خوش دیوارهای کاهگلی را در بافت قدیمییزد به خوبی میشود استشمام کرد. استحکام و زیبایی بناهایی را که از سرداب و آب انبار گرفته تا بادگیرهای مهندسی شده و به قاعده هستند میتوان به سادگی مشاهده نمود. پشت بامهای این بناهای گلی پذیرای گردشگرانی بود که با نوشیدن یک چای، چشم خود را به بادگیرها دوخته بودند و این معماری را تحسین میکردند. ناهار را در رستوران سنتی ترنج با خوردن خورش «قیمه نخود» غذای محلی یزدی، در خاطره ماندگار نموده و با شنیدن سخن مدیر رستوران مبنی بر رونق تازه کارش با ورود گردشگران خارجی و داخلی، به شادی خود به سبب رونق اقتصادی از بابت گردشگران خرسند شدیم.
** طنین آوای آیین های استقبال از نوروز در سراسر کشور
نوروز، سنتی ایرانی که سال هاست با نزدیک شدن به این آیین دیرینه همه مردم طی مراسم خاصی به استقبال کهن ترین جشن به جا مانده از ایران باستان می روند و آمدن نوروز را در آیین هایی ارزشمند چون چهارشنبه سوری، تکم خوان، حاجی فیروز و…گرامی می دارند تا مژده فرارسیدن فصلی نو را به همگان بدهند، موضوعی که روزنامه های امروز در گزارش ها و مطلب های خود به این امر پرداختند.
روزنامه «وقایع اتفاقیه» در گزارشی با عنوان «تکمخوانی، میراث نوروز»، نوشت: درست با رویش اولین جوانهها از درخت و شروع آبشدن برفهای زمستانی، صدای آمدن بهار شنیده میشود؛ فصلی که محبوبیت خاصی میان مردم ایران دارد. ایرانیان، آمدن بهار را با رسوم متفاوتی جشن میگیرند. از قرنها پیش، فصل بهار به دلایلی چون رونق کشاورزی برای مردم مهم بوده است. در مناطق مختلف ایران، مراسم و آیینهای متفاوتی برای استقبال از بهار و سال نو وجود دارد. در آستانه عید نوروز، مراسمی در اردبیل برگزار میشود که به آیین تکمخانی شهرت دارد؛ مراسمی که تولد دوباره طبیعت را مژده میدهد.
در ادامه این گزارش آمده است: تکمخوانی، یک نمایش عروسکی و یکی از شاخههای فرهنگ شفاهی، بومی و اصیل منطقه آذربایجان و اردبیل است. در اردبیل، تکم بهعنوان پیشاهنگ عید نوروز شناخته میشود. در سالهایی که بین آخرین چهارشنبه سال و عید نوروز فاصله زیاد باشد، این فاصله بحبوحه فعالیت تکمچیهاست. پژوهشگران درباره این آیین قدیمی معتقدند که در ناحیه شمالی ایران و کنارههای دریای خزر نیز عروسکی به نام تکم وجود دارد. رگههایی از این نمایش عروسکی در نواحی مرکزی کشور مانند اراک، ملایر و… دیده شده است اما خاستگاه تکم، آذربایجان و اردبیل بوده و از این منطقه به سایر نقاط رفته است.
این رسم که متناسب با آداب و فرهنگ مردم این منطقه بوده و همراه با اشعاری برآمده از فولکلور منطقه آذربایجان است، ازجمله رسومی است که همچنان با وجود قدمت نامشخص آن، این توانایی را دارد که لبخند بر لبان مخاطب خود بنشاند و در واقع، به هدف خود یعنی نوید تازگی و نو شدن طبیعت دست یابد.
همچنین روزنامه «ابتکار» در مطلبی با عنوان «حاجی فیروز یا آتش افروز» نوشت: تا چشم باز کردهایم حاجی فیروز را با دایره و رقص و آواز دیدهایم. با چهرهای سیاه و لباسی قرمز٫نه نوع دیگری از این مراسم را میشناسیم و نه نامی دیگری را. هیچگاه نتوانستهایم تناقض بین شادی و رقص و مسخرهبازی را باچهره کریه و سیاه و اهریمنی حل کنیم. محققین هم توانایی حل این معضل را نداشتهاند. چه باور کنیم چه نکنیم، اصل مراسم حاجی فیروز به شکل دیگری بوده؛ آتش افروز، با فلسفهای که اصلاً به ذهن ما خطور نمیکند. برخلاف رای برخی محققین این سنت نه ارتباطی با بینالنهرین دارد و نه با سیاهان دوران ساسانی!
در ادامه این گزارش که به قلم سهراب گنجی مراد انتشار یافت، می خوانیم: بوی عید به مشام میرسد و آمدن سال نو. بساط حاجی فیروز هم چند سالی داغتر شده است. بیشتر برای گرفتن انعام در سر چهارراهها و محل ازدحام،در کنار موسیقی و شادی و رقص.طنین آوازشان در گوش ماست: حاجی فیروزه، سالی یه روزه، همه میدونن، منم میدونم، عید نوروزه، سالی یه روزه. ارباب خودم، سلام علیکم….
در روزهای پایان سال کهنه و چند روز پیش از نوروز و آغاز سال نو، پیامآوران بهار و نوروز در خیابانها و کوچه و گذرهای محلههای شهرها و روستا میگردند و با ترانهخوانی و دستافشانی و بازی و نمایش و تقلید درآوردن و مسخرهگی، رفتن زمستان و آمدن بهار و نوروز را به مردم مژده میدهند و آنان را برای استقبال از سال نو بر میانگیزانند. راه افتادن پیکهای نوروزی و آمدن دستههای پیامآور بهار از دیرباز در ایران رسم بوده است. کهنترین این پیکها، دستههای «رُکوب کوُ سَج» یا «کوسه بَر نشین»، «آتش افروز» و «میر نوروزی» یا «پادشاه نوروزی» بودهاند.
روزنامه «نوآوران» با اشاره به عنوان «بهار پشت در خانه هاست»، نوشت: موسی اصغرزاده، یکی از قدیمیترین تکمخوانهای اردبیل است. پیرمرد ۸۷ سالهای که در سال ۴۳ با راهنمایی مجری برنامه «فرهنگ مردم» در رادیو ایران به نگارش کتابی درباره فرهنگ شفاهی مردم اردبیل تشویق میشود. موسی اصغرزاده در سال ۱۳۵۱، اشعار تکم را برای برنامه «فرهنگ مردم» رادیو ایران ارسال کرد. به یاد دارد که در آن زمان یعنی ۴۴ سال قبل، این رسم بهشدت مورد استقبال قرار گرفت. بعدها نمایش عروسکی تکم با همراهی اتابک نادری در تالار وحدت اجرا شد.
در ادامه این مطلب آمده است: تکم، کلمهای است ترکی که از «تکه» به معنای بز نر و ضمیر ملکی «م» تشکیل یافته است؛ یعنی «بز نر من» در لغتنامههای ترکی و فارسی، تکم به همین معنا آمده است. در لغتنامه ترکی «سؤزلوک» تألیف ح-ع- داشقین، تکه به معنای بز نر و نیز بزی که در پیشاپیش گلّه حرکت میکند، آمده و در فرهنگ جهانگیری نیز تکه به این صورت آمده است: «تَ کِ یا کَ» که بز نر را گویند.
اصغرزاده که خود سازنده تکم است، درباره نحوه ساخت آن میگوید: تکمچی، تکه خود را از تکه تختهای به ابعاد ۱۵ سانتیمتر طول، ۶ سانتیمتر عرض و سه سانتیمتر ضخامت به شکل بز میساخت و بعدا چهار تکه تخته نازک به اندازه هشت سانتیمتر با میخ به چهار طرف آن طوری نصب میکرد که بهجای دست و پای او متحرک باشند.
** چهارشنبه سوری؛ آیین روشنایی و مهرورزی
جشن چهارشنبهسوری از جشنهای ایرانی به شمار می رود که در شب آخرین چهارشنبه سال (سهشنبه شب) برگزار میشود. طبق آیین باستان در این رو آتش بزرگی بر افروخته می شد و مردم از روی آن میپریدند اما امروزه برگزاری این آیین با خطرهای بسیاری رو به روست که آسیب های بسیاری را به دنبال دارد؛ این امر سبب شد تا روزنامه های امروز در گزارش ها و مطلب های خود این موضوع را بازتاب دهند.
روزنامه «آرمان» با انتشار عنوان «تلفات و حوادث چهارشنبه سوری» نوشت: یکی از سنتهای باستانی ایرانیان برگزاری جشن چهارشنبهسوری است. در شب چهارشنبه آخر هر سال، ایرانیان مراسم باشکوهی برگزار میکنند. جشن چهارشنبهسوری بنا به اعتقاد ما ایرانیان، مظهر پاکیزگی، زندگی، سلامت و نشاط است، اما همین جشن با آتش افروزیهای مخرب و انفجار ترقههای خطرناک به یک رویداد پر مخاطره و دلهره آور تبدیل شده است. در سالهای اخیر شاهد بروز حوادث ناگوار متعدد برای همگان به ویژه قشر نوجوان و جوان جامعه در این شب هستیم.
متاسفانه در جامعه ما به خاطر نگاههای امنیتی و بیاعتنایی ساختاری نسبت به شادی و نشاط اجتماعی در سطح کلان و از سوی دیگر سوء مدیریت فرهنگی در هدایت نشاط اجتماعی در مسیری درست و شایسته، شاهدیم که کلیت جشن چهارشنبهسوری به عنوان یک تهدید اجتماعی فرض میشود و از کارکردهای مثبت آن غفلت میکنیم
در ادامه این گزارش می خوانیم: سال گذشته حوادث شب چهارشنبه آخر سال در کشور جان سه نفر را گرفت و ۲۵۹ نفر را روانه بیمارستان کرد که ۲۳۴ نفر آنها مرد بودند. سه فرد فوت شده در حوادث چهارشنبه آخر سال شامل یک مرد ۴۵ ساله در رباط کریم است که بر اثر صدای انفجار دچار سکته قلبی و مرگ شد، همچنین یک جوان ۲۴ ساله در قزوین و یک نوجوان در رشت بر اثر حوادث شب چهارشنبه آخر سال جان خود را از دست دادند.
همچنین این روزنامه در گزارش دیگری با عنوان «به آتش نشانان امنیت هدیه کنیم»، نوشت: لغت جشن در فارسی از لغت یسن اوستایی به یادگار مانده و به معنای شادی، عیش، کامرانی، مجلس نشاط و مهمانی است. یکی از جشنهای ایرانی، چهارشنبهسوری نام دارد که متاسفانه این جشن همه ساله با حوادثی همراه میشود که کام بسیاری را تلخ کرده و جای شادی، عید نوروز برخی خانوادهها را به مجلس ترحیم بدل میکند. اما قرار است چهارشنبهسوری امسال متفاوت از سالهای قبل برگزار شود. از همان روزهای آغازین حادثه پلاسکو و شهید شدن تعدادی از نیروهای آتشنشانی، ذهنها به سمت جشن چهارشنبهسوری رفت و کمپینهایی به احترام شهدای آتشنشان تشکیل شد تا چهارشنبهسوری امسال متفاوت از آنچه در سالهای گذشته بود، برگزار شود. کمپین «نه به چهارشنبهسوری خطرناک»، بهانهای است تا بتوانیم به فلسفه این جشن ملی که چیزی جز شادی و نشاط جامعه نیست، برسیم.
در ادامه این گزارش که به قلم رامین امین زاده منتشر شد، آمده است: چهارشنبهسوری که با نامهای جشن چهارشنبه پایان سال و شب چهارشنبه سرخ نیز شناخته میشود، یکی از جشنهای ایرانی است که در شب واپسین چهارشنبه سال (از غروب سهشنبه) برگزار میشود و اولین جشن از مجموعه جشنها و مناسبتهای نوروزی است. در رابطه با پیشینه برپاکردن آیینی به نام چهارشنبهسوری در منابع کهن چیزی وجود ندارد و ابوریحان بیرونی هم که به دقت از مراسم زرتشتیان یاد میکند، جز سپندارمذگان و آتشی که پیش از نوروز برپا میشود، یادکردی از چهارشنبهسوری ندارد. همچنین نسبت دادن چهارشنبهسوری به آداب و رسوم ایران باستان درهاله ابهام قرار دارد، چرا که اصولا در ایران باستان تقسیمبندی گاهشماری به هفته وجود نداشته است و هر روز ماه نامی داشته است.
یکی از مشخصههای جشن چهارشنبهسوری، برپا کردن آتش است که میتوان شکل کمرنگ شده آن را امروز هم در میان انواع مواد منفجره ببینیم، اما چهارشنبهسوری دیگر در برپا کردن یک آتش هرچند بلند، خلاصه نمیشود.
چهارشنبهسوری یک سنت قدیمی ایرانی است؛ سنتی که در ایام کهن در آستانه سال نو باعث افزایش شادی و نشاط مردم میشده، اما امروز، اجرای این سنت به مراسمی با صداهای مهیب و اخبار و حوادث ناگوار تبدیل شده است. اکثر مردم عادت کردهاند که در چهارشنبهسوری حتما مواد محترقه اعم از ترقه و منور، سیگارت، کپسول و… تهیه کنند. موادی که تهیه آنها بسیار سخت نیست؛ اگر این روزها قدمی در پیادهروهای پرتردد شهر تهران بزنیم دستفروشانی هستند که این مواد و ابزار را از هزار تومان تا چند ده هزار تومان در اختیار مردم قرار میدهند.
روزنامه «شهروند» در گزارشی با عنوان«مشق مدنی»، آورده است: «نه به چهارشنبهسوری خطرناک»، «از خودمان شروع کنیم»، «میان خطوط برانیم یا مثلا بیا حرف بزنیم.»؛ کمپینهای مردمی یکی پس از دیگری درشبکههای مجازی شکل میگیرند، آنها اگر شانس بیاورند، حمایت دستگاهها یا نهادهای رسمی را به خود جلب میکنند، درست مانند پویش «از خودمان شروع کنیم» که شهرداری از آن حمایت کرد و «بیا حرف بزنیم» که حالا وزارت بهداشت حامی آن شده است؛ حمایتی که البته به اعتقاد جامعهشناسان خیلی هم در ماندگاری آن تأثیرگذار نیست و شاید هم نتیجه عکس داشته باشد.
در ادامه این گزارش آمده است: «من هم سوختم» و «نه به چهارشنبهسوری خطرناک» پویشهای دیگری هستند که بعد ازحادثه پلاسکو برای افزایش فرهنگ ایمنی درجامعه و به احترام شهدای آتشنشان پلاسکو راهاندازی شد. کمپین «میان خطوط برانیم» هم که ازسوی مردم در سال گذشته طرفداران زیادی پیدا کرد که باز هم برای ارتقای فرهنگ ترافیکی بود و حتی پلیس راهور هم به عضویت این کمپین درآمد. بعدها هم سردار سیدتیمور حسینی، رئیس پلیس راهور تهران بزرگ درباره این پویش گفت که تأثیر این کمپین برای افزایش نظم ترافیکی از اقدامات سلبی پلیس تأثیرگذارتر بوده است.
وقتی دریک جامعه تعقل حاکم است، مردم در روند طبیعی زندگی گروههایی برای رصدکردن نیاز جامعه تشکیل میدهند اما وقتی هم این گروهها درجوامع وجود ندارند، اتفاقاتی مثل زلزله، سیل، آتشسوزی و هیجانات مردم و گروهها را تحریک میکند، بنابراین اندیشه خود را هم برای مورد خاص به کار میگیرند. مثلا جنبش نه به چهارشنبهسوری بعد ازحادثه پلاسکو شکل گرفت اما کسانی هم بودهاند که ازقبل به چهارشنبهسوری بیخطر اعتقاد داشتند که عموما جزو افراد با تعقل بودهاند.
روزنامه «فرهیختگان» در گزارشی با عنوان «خرافه یا واقعیت»، نوشت: در یک متن مذهبی از دوره صفوی که درباره برخی از آداب و رسوم روزهای هفته و سال بحث میکند، مطالبی درباره چهارشنبه سوری آمده است، که جالب بود. شب چهارشنبه سوری حکایت از نگاه به آیینهای این شب در عصر صفوی دارد. موضوعی که خوانش آن با توجه به نزدیک شدن به این شب در پایان سال ۹۵ خالی از لطف نخواهد بود. چهارشنبه آخر این ماه(صفر) که چهارشنبه سوری و سرخی نیز میگویند، در نزد جمهور شیعه شوم است و در شب چهارشنبه آخر که ظرفهای سفالین پر از آب از بامها میاندازند در اکثر خانهها و در بعضی بلادها، در این شب، آتش در بامها میافروزند و میگویند چون در این شب و آن روز بلای بسیار نازل میشود، انداختن ظرف پر آب و شکسته شدن آن و آتش افروختن رفع بلا میکند، این طریقه مجوس است و […]اصلی ندارد.
در ادامه این گزارش می خوانیم: از این عجبتر بعضی از سفها و بیعقلان و امّیان در این روز که چهارشنبه باشد، بنای سرتراشی میگذارند و دعاهای چند میخوانند و تا یک سال چهارشنبه به چهارشنبه سر میتراشند و اقبال خود را از این سر تراشیدن استنباط میکنند، و به خود موثر میگردانند، نکبت و دولت و آمدن و نیامدن احوال خود را در عرض سال، این نیز پوچ است و اصلی ندارد و از طیره و فال نیک و بد است و در طریقه اهل بیت نیست.
ایرنا
برچسب ها :
ناموجود- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰