نهضت یا قدرت!؟

double-quot
تهران – جارپرس – پایه شکل گیری هر نهضت فکری، سیاسی و هر ایدئولوژی (در معنای عام آن) رسیدن به حالت پایدارتری از قدرت است و در این بین حتی آنهایی که سعی در کوچک دانستن جایگاه انسان یا تغییر و حتی حذف بعضی رفتارهای انسانی داشته اند نیز، توسط ذهن بشر ساخته شدند پس بدون شک تمامی آنها با هدف یا ادعای نزدیک شدن به اهداف انسان و یک زندگی “بهتر” پا به عرصه گذاشته اند.

کد خبر : 18857
تاریخ انتشار : شنبه 9 بهمن 1395 - 9:22
نهضت یا قدرت!؟


 

از سوی دیگر می توان پا را فراتر نهاد، بطوریکه مصداق رفتار هر کدام از این مکاتب را علاوه بر احزاب و حکومت ها، در نزدیکان و اطرافیان مان نیز مشاهده کنیم؛ همچنین آشنایی اولیه (و نه تخصصی) با مبانی آن ها برای هر فردی مفید خواهد بود. در این میان باید توجه داشت که هدف فراموش نشود و دستیابی به قدرت و پیروزی، نباید به عنوان هدف تلقی گردد.

 

به هر ترتیب باید در نظر داشت که مکاتب فکری، مصون از محدودیت ها و اشکالات نیستند و چنانچه مقدس انگاشته شده و بجای وسیله بعنوان هدف انتخاب گردند می توانند به تعصب و دیکتاتوری بیانجامد و بی نتیجه باشد.

 

در دوره هایی مکتبی هنری وارد عرصه های اجتماعی و سیاسی شده و یک نهضت و یا گاهی انقلابی فرهنگی، اجتماعی، سیاسی (و اقتصادی) را رقم زده است که در این میان می توان به نقش فوتوریسم در دوره صنعتی در اروپا یا شکل گیری موسیقی راک و اعتراض به پیامدهای دوره ماشینی و زندگی شهری و نیز گسترش مکتب دادائیسم و اعتراض آن به پیامدهای جنگ اول جهانی اشاره کرد.

 

نام گذاری و کارکردگرایی

در اصل، بیشتر آنچه گفته می شود یک نام گذاری توافقی است و در مواردی نیز بعد از گذشت یک دوره مشخص، به شیوه حاکمیت یا روند دوره گذشته و یا به یک قشر خاص یا طرفداران یک رهبر، اسم و تعریفی خاص، نسبت داده شده است. در نهایت ما به مجموعه بسیار بزرگی از اسامی، اصطلاحات و تعاریف رسیده ایم که هر کدام در بخشی از جهان و قسمت هایی از جامعه ما اثرات مثبت یا منفی خود را گذاشته است:

 

فئودالیسم «نظام ارباب-رعیتی یا ملوک الطوایفی»، لیبرالیسم «آزادی خواهی، تقدم دادن به آزادی شخص»، دموکراسی «حکومت دموس: اکثریت، مردم»، جمهوری«دموکراسی از طریق رأی با توجه به حقوق اقلیت یا مردم سالاری حکومتی»، اولیگارشی«حکومت اقلیت پر قدرت یا ثروتمند بر اکثریت»، سکولاریسم «جدا کردن حکومت سیاستمداران از مذهب»، سرمایه داری«کاپیتالیسم یا نظام سرمایه و تولید محور با آزادی مالکیت شخصی»، سوسیالیسم«جامعه اشتراکی بر پایه عدالت اجتماعی که بجای شخص به جمع تقدم می دهد»، مارکسیسم، ماکیاولیسم، دیکتاتوری، فاشیسم، نئولیبرالیسم و ده ها اصطلاح و عنوان دیگر که البته هر کدام برحسب مورد استفاده و زمان، تعاریف و کاربردهای متفاوتی دارند و سیاستمداران کشورهای مختلف معنای یکسانی برای این نام گذاری قائل نیستند.

 

هر چند مفاهیم و مبانی بسیاری از این “نام” ها (نهضت ها، مکاتب و راه های ایدئولوژیک) با یکدیگر در تضاد هستند، اما در کل می شود گفت که بر خلاف تصور ما در ایران، دنیای امروزمان دیگر جنگ نظامی تنها بر سر ایدئولوژی را نمی پذیرد.

 

افکار و عقاید در قالب اقدامات سیاسی و محصولات اقتصادی، فرهنگی، هنری و رسانه ای و … به جنگ مشغول هستند و در بسیاری از کشورها در کنار یکدیگر قرار گرفته و به نوعی با هم ترکیب شده اند. یکی از نمونه های مشخص آن ترکیب نگرش های چپ و راست اقتصادی با چهارچوب دموکراسی و لیبرالیسم (هر چند کاملا حقیقی نباشد) در کشورهای غربی است که با فعالیت فعالین و کنترل حاکمیت، برقراری عدالت اجتماعی و اقتصادی (سوسیالیسم) را خود به پیش می برند. زیرک ترها بجای اینکه خود را به عناوین مکاتب و ایدئولوژی ها مشغول کنند، به مباحث مطروحه توجه نمودند و مبانی درست و کاربردی هر یک را مورد استفاده قرار داده اند؛ این در حالی است که هر چند در ایران این ترکیب و استفاده کاربردی بصورت موردی صورت گرفته است اما هنوز از اسامی وحشت داریم و بجای عملکرد و نتیجه، به عناوین حساسیت نشان می دهیم.

 

 

 

سعید حسین زاده موحد ۹۵/۱۱/۸

برچسب ها :

ناموجود
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.